برای اینکه فهم بهتری از این فیلم داشته باشم، مجبور شدم «تل ماسه ۱» رو دوباره ببینم. رسما بیشتر از پنج ساعت فیلم دیدم. راستش با وجود تعریف‌های زیادی که از این فیلم می‌شد، اصلا برام جذاب نبود، نه موضوع، نه داستان، نه ساخت خود

رفته بودم اراک و داشتم با علی درباره زندگیم گپ می‌زدم که یهو گفت به نظرم برو این فیلم رو ببین و از اونجایی که منم آدم حرف گوش کنی هستم گفتم چشم و دیدم، واقعا لذت بردم. کلا از دیدن آدم‌های دیوونه در دنیا

این فیلم رو همینطوری دیدم، من اصلا ماشین‌باز نیستم ولی داستان شرکت‌ها به خصوص خودروسازی‌ها رو دوست دارم. این فیلم بیشتر زندگی خانوادگی انزو فراری بود، نمی‌دونم دلیل انتخاب این بخش از زندگی این آدم چی بوده، قسمت‌هایی که مرتبط با داستان ورود و ادامه

این فیلم رو یکی از همکارانم بهم پیشنهاد داد و گفت با لیلی بشینم و ببینم. دیشب نشستم به دیدن فیلم و لیلی خودش اومد کنارم و چون فیلم رو به زبان اصلی می‌دیدم باید برای لیلی هم ترجمه می‌کردم و اون می‌خندید. فیلم جالبی

یعنی حیف وقت که گذاشتم این فیلم پوچ و بی‌محتوا رو دیدم. از قدیم گفتن هر فیلم پر سر و صدایی رو نباید دید، ولی خب من دیدم، واقعا مزخرف‌ بود. [eltdf_button size="medium" type="" text="IMDb" custom_class="" icon_pack="font_awesome" fa_icon="" link="https://www.imdb.com/title/tt1517268/?ref_=ext_shr_lnk" target="_blank" color="" hover_color="" background_color="#000000" hover_background_color="" border_color="#000000" hover_border_color=""

خیلی وقت بود فیلمی ندیده بودم که اینقدر بهم بچسبه، یکی از دلایل مهمش این بود که می‌دونستم داستان این فیلم واقعیه و این فوق‌العاده بود. چند سال پیش وقتی کتاب کفش‌باز رو می‌خوندم، شش صفحه‌ی آخرش رو طی شش روز خوندم که تموم نشه،

احساسم اینه که خیلی با فیلم‌هایی که شبیه تئاتر هست خوشم نمیاد و نمی‌تونم ارتباط برقرار کنم. این فیلم هم برای من اینطوری بود، احساس کارتونی بودن بهم دست میده، هر چند داستانش رو دوست داشتم، پیاده‌سازی صحنه‌ها و خیلی چیزهای دیگه فیلم فوق‌العاده بود

امروز حال خوبی نداشتم برای همین رفتم پیش آرین، اونم حال و هوای من رو داشت برای همین تصمیم گرفتیم با هم فیلم ببینیم، من که اصلا چیزی به ذهنم نمی‌رسید حوصله هم نداشتم برای همین سپردم به خودش، اونم این فیلم رو پیشنهاد کرد،