
هرگز به جایی نمیرسد!
این کتاب رو خیلی دوست داشتم، هرچند اصلا شبیه کتاب کفشباز نبود، یعنی اون کتاب رو خیلی بیشتر دوست داشتم، حرفهای بیشتری برای گفتن داشت، ولی کلا سرگذشت و داستان زندگی آدمها برای من خیلی لذتبخشه، به خصوص اگر پروژهی کوچکی شروع کرده باشند یا دنبال رویاهاشون رفته باشند و تونسته باشند اونها رو به جایی برسونند. البته من داستان شکست هم دوست دارم ولی متاسفانه هنوز کسی دربارهی شکستهاش داستان ننوشته، شاید خودم اولین نفر این کار رو انجام بدم، ولی داستان خیلی جالبی داشت و برای من کلی درس برای یادگرفتن. خوندن این کتاب رو پیشنهاد میکنم، به خصوص اگر کسبوکار دارید.
«روزیروزگاری شرکتهایی که توی مغازهشان فیلمهای ویدیویی اجاره میدادند، برای خودشان برووبیایی داشتند. مشتریان مجبور بودند در صورت دیربرگرداندن فیلمها، هزینهی دیرکرد پرداخت کنند. حالا محصولِ ایدهپردازی رندولف با بیش از صدوپنجاه میلیون مشترک، پیروزیش انکارناپذیر است. اما وقتی تحولآفرینترین شرکت استارتآپیِ قرن بیستویکم کار خود را آغاز کرد، کمتر کسی به آن ایمان داشت و البته که با مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم کرد. داستان تحولآفرین مارک رندولف طی این مسیر نشان میدهد که چطور فردی با شهامت، غریزه و اراده میتواند دنیا را دگرگون کند، حتی با ایدهای که بسیاری فکر میکنند هرگز به جایی نمیرسد.
اما چیزی که در این کتاب میخوانید، تنها داستانهای پشتپرده یکی از پیشگامترین شرکتهای دنیا نیست. این کتاب سرشار از فراز و فرودهای غیرمنتظره است، قلمی که ارزشش را دارد تا کتاب را یک نفس بخوانید، کتابی که به بعضی از اساسیترین سؤالات دربارهی خطرپذیری در کار و زندگی پاسخ میدهد: از کجا کارمان را شروع کنیم؟ چطور ناامیدی و شکست را پشت سر بگذاریم؟ چطور با موفقیت کنار بیاییم؟ اصلاً موفقیت چیست؟ از ایدهپردازی تا تشکیل تیم، تا اینکه زمانِ درستِ عقبنشینی چه وقتیست. کتاب «هرگز به جایی نمیرسد»، مصداق بارزی از این گفتهی قدیمی است: «از رؤیاهایت دست نکش!» و در عین حال، یکی از پرماجراترین و دقیقترین داستانهای کارآفرینیِ زمانِ ماست.»
مارک رندولف
مشخصات کتاب:
حجم: ۲۶۲ صفحه | قطع: رقعی | ناشر: میلکان | مترجم: کامران تقوی | چاپ: چهارم