بالاخره تسمه تایم ماشین پاره شد

از وقتی ماشینم رو خریدم اضطراب پاره شدن تسمه‌تایم داشتم، همیشه بعد از چهل هزار کیلومتر عوضش می‌کردم. ولی این بار گذشت، با علم به اینکه ممکنه پاره بشه، حتی آخرین بار که بردمش تعمیرگاه، طرف بهم گفت تسمه‌تایم رو عوض کردی؟ گفتم میرم و میام بعد عوض می‌کنم. فردای روز برفی می‌خواستم ماشین رو روشن کنم و برم امتحان بدم، دیدم ماشین روشن نمیشه، بدون اینکه ذهنم سمت چیز دیگه‌ای بره گفتم تسمه تایم ماشین پاره شده، لبخندی زدم و رفتم امتحان دادم. وقتی برگشتم دیدم بابا تعمیرکار رو آورده توی خونه اونم حدسش همین بود، زنگ زدم جرثقیل اومد، ماشین رو بردم پیش همون تعمیرکار همیشگی، خودش مستقل مغازه زده بود، وقتی من رو دید، خندید و گفت چطوری پیدام کردی؟ خندیدم و گفتم من پیدات نکردم، ماشینم پیدات کرد، دلتنگت شده بود. الان چند روزی هست که ماشین ندارم، فکر نمی‌کردم اینقدر موندگار بشم، ولی همینطوری داره موندنم طولانی‌تر میشه، نمی‌دونم قسمت این بوده! باید می‌موندم؟ نمی‌دونم. خلاصه بالاخره تسمه تایم ماشین هم پاره شد و نتونستم جلوش رو بگیرم، یعنی می‌تونستم ولی اهمیت ندادم و بعدش دیگه خیلی دیر شده بود، مثل خیلی چیزهای دیگه در زندگیم که اهمیت نمیدم و بعدش خیلی دیر میشه.

نوشتن یک دیدگاه