
بلندشدن از روی زمین
اولین باری که به عنوان خلبان سوار هواپیما شدم ذوق و شوق خاصی داشتم، هدستم رو گذاشتم و با برج تماس گرفتم و ازش اجازه گرفتم برای تاکسی کردن و آروم آروم چکهای قبل از بلندشدن رو انجام دادم تا اینکه رسیدم به چند متری باند، چند لحظهای توقف کردم، به برج اعلام کردم آمادهی بلندشدن از روی زمین هستم و اونم اجازه داد، آروم وارد باند شدم، به سمت راستم نگاه کردم هواپیمایی در حال نشستن نباشه، به باند نگاه کردم هواپیمای قبلی از روی زمین بلند شده باشه و نشانگر باد رو چک کردم و هواپیما رو دقیقا روی خط وسط باند قرار دادم و به انتهای باند خیره شدم، تا امروز این صحنه زیباترین و باشکوهترین قسمت پرواز برای من بوده، انگار آماده شده بودم برای پریدن و رها شدن از روی زمین، بعد با نهایت قدرت موتور به سمت جلو حرکت کردم، یک نگاهم به خط وسط باند بود و یک نگاهم به سرعت هواپیما، هیجان فوقالعادهای را تجربه میکردم و بالاخره سرعت هواپیما به سرعت مورد نظر برای بلندشدن رسید و سر هواپیما رو به سمت آسمون کشیدم و از روی زمین کنده شدم، خیلی باشکوه بود، چون خودم داشتم پرواز میکردم، پایین رو نگاه میکردم و از فاصلهای که از زمین گرفته بودم لذت میبردم، فکر میکنم این صحنه هیچ وقت برام تکراری نشه، تماشای این صحنه به تمام سختیهاش میارزید.