تحویل سال ۱۴۰۴

یک سال دیگه هم گذشت، واقعا نفهمیدم چطوری این همه سال گذشت. نمی‌دونم سال ۱۴۰۳ برای شما چطوری گذشته! ولی برای من با تمام چالش‌ها، درد و رنج‌ها، فراز و فرودهایی که در زندگی داشتم خوش گذشت. تمام تلاش خودم رو کردم آدم خوبی باشم، برای زندگی تلاش کردم، برای چیزهایی که می‌خواستم جنگیدم، هر چند شاید به نظر بیاد می‌تونستم بهتر هم باشم ولی خب، واقعا هر آنچه می‌تونستم باشم رو به نظرم بودم. الان که به عقب نگاه می‌کنم، از خودم احساس رضایت دارم. این مطلب رو نوشتم تا قبل از تحویل سال، مرور کوتاهی داشته باشم به سالی که گذشت و بماند به یادگار از سالی که گذشت.

آنچه گذشت، …

شروع سال با آوارگی شروع شد، قبل از عید خونه رو به صورت کامل کوبیدم و از نو ساختم ولی به خاطر بدقولی‌های بعضی از دوستان بعضی از قسمت‌ها آماده نشد، البته خیلی هم راستش برام مهم نبود، کلا از روی هوا بودن خوشم میاد. این وضعیت تا آخر اردیبهشت فکر می‌کنم ادامه پیدا کرد ولی از خروجی کارم خیلی راضی بودم، میشه گفت برآیند تمام تجربیاتم در اون لحظه بود و بهم احساس شروع مجدد زندگی می‌داد.

خیالم از خونه که راحت شد رفتم سر وقت خونه‌ی لیلی، امسال واقعا خیلی سختی کشیدم برای اینکه این خونه هم به جایی برسه که بشه ازش استفاده کرد، از کارهای تاسیساتی برق‌کشی مونده بود که خودم آخر هفته‌ها می‌رفتم انجامش می‌دادم، برای روشنایی سقف از لاین‌های مگنتی استفاده کرده بودم که بعد از نصب فهمیدم چه بلایی سر خودم آوردم، به خصوص موقع خرید ترانس‌ها و لامپ‌ها، تازه به نظرم همینقدر دیگه هم باید بخرم، فعلا در حدی خریدم که کار راه بیفته. بعد رفتم مرحله‌ی کناف‌کاری، کاری که فکر می‌کردم نهایتا چهار روز طول بکشه ولی به خاطر نصب لاین‌ها دو هفته طول کشید، همزمان سیم‌کشی تلفن و آنتن و نصب کانال‌های هواساز هم انجام دادم. بعد رفتم سر وقت نقاشی، هوا چون گرم بود، هواساز هم راه‌اندازی کردم و همزمان کلید‌ و پریزهای خونه، دزدگیر و دوربین‌های مدار بسته هم خریدم و نصب کردم. بعد لیلی اومد بازدید از خونه و گفت یکی از دیوارهای اتاقش باید صورتی باشه، منم دیدم اگر مجبورم یک رنگ دیگه استفاده کنم، یکی از دیوارهای اتاق خودمونم سبز کردم. این وسط کلی هم ریزه‌کاری انجام دادم.

خیالم از نقاشی که راحت شد، رفتم سر وقت تراس، یکی از دیوارها رو گچکاری کردم و چوب ترمو خریدم و مجبور شدم خودم نصبش کنم، چون نصاب بدقولی کرد و منم خوشم نیومد ازش. هنوزم هر وقت وارد تراس میشم از بوی چوب سرمست میشم. به نظرم دیگه خونه داشت قابل استفاده می‌شد، چند روز وقت گذاشتم و تمام شیرآلات دستشویی و حمام و جکوزی رو خودم نصب کردم، به نظر ساده میومد ولی اصلا اینطوری نبود، با نصب روشویی‌ها به نظرم خونه قابل استفاده شد. آخرین کارهایی که کردم و سال رو تموم کردم، خرید و نصب درهای اتاق‌ها بود، کف خونه رو پارکت کردم و پرده‌های خونه رو خریدم و نصب کردم. البته آخرین کار خرید پروژکتور شیائومی بود که به جای تلویزیون خریدم. خیلی وقت بود دوست داشتم بخرمش.

از ساخت‌وساز که در بیایم به نظرم سال بی‌نظیری از نظر مسافرت بود، بعد از سال‌ها به نظرم دوباره برگشتم به تنظیمات کارخانه که اینم از ثمرات دوستی با مسعود بود. سفرها رو با شمال شروع کردم، فکر می‌کنم روستای استخرسر بود، خیلی خوش گذشت، کاملا از محیط شهری خارج شدیم و چند روزی رو در قسمت کوهستانی و جنگلی شمال سپری کردیم. بعد به بهانه چیدن زردآلو رفتیم دامغان، فرصت خوبی پیش اومد که یک روز رو رفتیم شاهرود، بسطام، خراقان و جنگل ابر، واقعا سفر جذابی بود. بعد با بچه‌های شرکت برای یک پروژه‌ی کاری رفتیم چابهار، بار اولم بود می‌رفتم و خیلی بهم چسبید، کارهای هیجان‌انگیزی هم انجام دادیم، اونقدر جالب بود که تصمیم گرفتیم باز هم به چابهار سفر کنیم. سفر بعدی مشهد بود، خیلی سال بود که مشهد نرفته بودم، این سفر هم به بهانه‌ی تنها نبودن خواهرزاده‌ام در اصل رفتیم و واقعا جذاب بود. سفر بعدی رفتیم شیرگاه، با قطار گردشگری که بعد از سال‌ها دوباره راه‌اندازی شده بود، واقعا سفر جذابی بود، با آدم‌های جذابی آشنا شدم. در آخر سال هم یک سفر هیجان‌انگیز و بی‌نظیر به جنوب کشور داشتیم، به بهانه‌ی فستیوال موسیقی بندراتی رفتیم چابهار، از اونجا رفتیم گواتر، مرز ایران و پاکستان، از اونجا در اصل سفر تازه شروع شد، خط ساحلی رو شهر به شهر طی کردیم تا رسیدیم به اروندکنار مرز ایران و عراق و از اونجا خوزستان رو اومدیم بالا و برگشتیم، در این سفر حدود ۷۰۰۰ کیلومتر رانندگی کردیم، برای خودش رکوردی بود به نظرم.

امسال حدودا ۲۰ ساعت هم پرواز کردم، اصلا دوست ندارم دوره‌ی خلبانیم زود تموم بشه، اینطوری بهم خوش میگذره، به این بهانه سالی چند ساعت پرواز می‌کنم. البته بعضی از کارهام به گیر و گور خورد که امیدوارم در سال آینده حل بشه. برای مدتی با مسعود هر هفته می‌رفتیم کوه، اواخر سال هم دوره‌های پزشکی و هواشناسی کوهستان رو گذروندم. اتفاق مهم امسال به نظرم تمرکز روی رشته‌ی روانشناسی بود، موفق شدم با کلی تلاش لیسانس روانشناسی رو بگیرم و یک ترم هم ارشد روانشناسی بخونم، این خودش حماسه‌ای بود برای من، البته این وسط دوره‌ها و آزمون‌های دیگه‌ای هم شرکت کردم که سال بعد وقتی تموم شد درباره‌شون می‌نویسم. سعی کردم ورزش رو به روتین زندگیم اضافه کنم که نشد، البته برای مدتی بدنسازی و شنا رو امتحان کردم ولی ادامه‌دار نبود. وسط تمام این کارها یک توالت هم برای مادربزرگم ساختم، دیگه رفتن به توالت ایرانی براش سخت شده بود، واقعا پروژه‌ی جالبی بود، فکر می‌کنم حداقل چهار ماه طول کشید، هر وقت می‌رفتم دانشگاه یک قسمت از کار بازسازی این توالت هم انجام می‌دادم، الان که به زندگیم در یک سال گذشته نگاه می‌کنم واقعا خیلی کارهای جالبی انجام دادم، البته هر کدوم سختی‌ها و چالش‌های خودشونم داشت.

از همه‌ی این موارد که بگذریم میرسیم به کار، اوایل سال در شرکتی کار می‌کردم که با مدیرعاملش خیلی دوست شده بودم و ساعت‌های زیادی از زندگیم رو با هم بودیم ولی به صورت ناگهانی از دنیا رفت و خیلی زندگی برام سخت شد، دیگه کار کردن در اون محیط برام سخت شده بود و فکر می‌کنم تا کارهام رو تحویل بدم اواسط تیر شده بود که اومدم بیرون. در همین حین، فکر می‌کردم بد نیست کار بازسازی خونه رو انجام بدم، برای همین رفتم وانت خریدم، دقیقا مثل تمام کارهای دیگه‌ام که اول میرم یه چیزی می‌خرم و بعدش دیگه ادامه نمیدم، اصلا شروع هم نکردم و اواسط تابستون وانت رو فروختم. همون موقع  مسعود بهم پیشنهاد داد بیا یه چایی با هم بخوریم، چایی که تموم شد با هم دست دادیم و علاوه بر دوست، همکار هم شدیم، به نظرم این یکی از بهترین اتفاقات امسال بود. چون هم باعث شد دوستی‌مون عمیق‌تر بشه و کارهای هیجان‌انگیزی رو با هم شروع کردیم که صداشون سال بعد در میاد.

کلا از هر زاویه‌ای به سالی که گذشت نگاه می‌کنم، خدا رو شکر سال خوبی بود، امیدوارم آخرین سال از دهه‌ی چهارم زندگیم هم خوش بگذره و بتونم ماجراجویی‌های جالبی رو تجربه کنم و خودم رو برای دهه‌ی پنجم زندگیم آماده کنم. امیدوارم خدا هر چی دوست داریم رو بهمون بده و خیر و صلاح ما رو هم در اونها قرار بده، بریم برای تحویل سال ۱۴۰۴.

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

نوشتن یک دیدگاه