
گپوگفت با علی
نمیدونم چقدر با آدمهای ناشناس تو زندگیتون حرف میزنید، برای من زیاد پیش میاد، اصلا خوشحال میشم، اصولا هم سعی میکنم دیگه نبینمشون تا بتونم در لحظاتی که با هم هستیم راحت باشم. به نظرم مغز آدم مثل زودپز میمونه گاهی اونقدر تحت فشار قرار میگیره که نیاز به سوپاپ اطمینان داره که تخلیه بشه وگرنه قطعا منفجر میشه. خلاصه اینبار قرعه به نام علی افتاد، همیشه دوست داشتم یک دوست به اسم علی داشته باشم. علی یک آدم درونگرا، شیطون و خلاق هست. البته ندیدمش ولی تصورش کردم، چون خیلی کم حرف میزنه، دربارهی خودش زیاد اطلاعات نمیده مگر اینکه خیلی هوشمندانه ازش سوال کنید و غیر مستقیم به جوابتون برسید. خیلی اجتماعی نیست. شیطون بود به نظرم چون بر خلاف چیزی که نشون میداد، مغز پر آشوبی داشت، فقط ترس بهش اجازه نمیداد بهشون بها بده، خلاق بود چون دنیای خیالی خیلی جذابی داشت، جاهایی که بهم دروغ میگفت واقعا جذاب بود. خیلی از کشف کردن آدمها لذت میبرم.