گپی با پدرام

خیلی وقت بود پدرام رو دنبال می‌کردم، امروز خیلی اتفاقی دیدم یک اسپیس در توییتر باز کرده و منم رفتم داخل و دیدم خودمون دو نفر هستیم، شروع کردیم درباره‌ی کارهایی که می‌کنیم حرف زدن، خلبانی، مهاجرت و برنامه‌نویسی. حرف‌های خیلی جالبی زدیم، من کلی براش توضیح دادم چی شد وارد خلبانی شدم و اینکه الان دوست دارم برنامه‌نویسی یاد بگیرم. اطلاعات خوبی در این باره بهم داد که مسیر رو در آینده برام روشن‌تر کرد، هر چند هنوز مطمئن نیستم دقیقا که می‌خوام این کار رو بکنم یا نه، این تنها حوزه‌ای هست که بعد از زبان برای یادگیریش مقاومت می‌کنم.

نوشتن یک دیدگاه