بعد از جلسات مختلفی که با علی‌اصغر داشتیم و گپ نهایی که با آرش انجام دادیم، قرار بر این شد که سایت را در دو نسخه‌ی فارسی و انگلیسی جداگانه بیاریم بالا، به خاطر مسائل مختلفی که احتمالا به خاطر تحریم‌های مسخره و احمقانه درگیرشون

تازه داره از این کلاس‌ها خیلی خوشم میاد، کلاس بدن از تمرینات خیلی ساده به تمرینات مفهومی رسیده که ذهنم رو می‌تونه بهم بریزه که واقعا چرا اینقدر کلیشه‌ای نسبت به بعضی چیزها فکر می‌کنم. کلاس بداهه و خلاقیت این هفته من نقش یک فال

جمعه استاد بداهه و خلاقیت‌مون یک لینک بهمون داد که در آزمون کهن‌الگو شرکت کنیم. من دو بار با دقت تست رو زدم و هر دو بار کهن‌الگو یا آرکتایپم، پوزیدون یا پوزئیدون شد. البته نمیشه گفت این شد، میشه گفت پوزیدون امتیازش بالاتر بود

همیشه سینما رو دوست داشتم، در این حوزه بیشتر به کارگردانی علاقه‌ دارم تا بازیگری ولی به نظرم اومد برای فهم سینما بهتره از بازیگری به سمت کارگرانی حرکت کنم، بعد از سال‌ها در دوره‌ی مقدماتی بازیگری ثبت‌نام کردم و برای درس مبانی بازیگری چند

این هفته اصلا راندمان درست و حسابی نداشتم، بیشتر تمایل داشتم بخوابم، با یکی از دوستام حدودا شش سال پیش فرض کنید قرار بود فلافلی بزنیم، قرار بود نفری ۱۰۰ سرمایه‌گذاری کنیم، کار رو راه‌ انداختیم ولی بعد از چند سال دیدیم فایده نداره، تعطیلش

اون قبلی رو خیلی بیشتر دوست داشتم، چون در این قسمت مرتیکه‌ی احمق داره به ایران حمله می‌کنه، جالب اینه مثل فیلم‌های جنگی بود که ما درباره‌ی جنگ خودمون می‌ساختیم، اصولا عراقی‌ها یک سری آدم دست و پا چلفتی بودن و فقط نگاه می‌کردن که

درباره‌ی کارگردان فیلم من تحقیق نکردم، ولی می‌تونم بگم به شدت آدم خلاق و فیلم ببینی هست، چرا؟ چون این فیلم ترکیبی از راتاتویی، عمو گجت، اینسپشن، فیلم‌های جکی‌چان، کارتن بیبی باس، البته ایشون دونات رو خیلی بیشتر دوست داشته قطعا، فیلم‌های هندی، فیلم‌های بی‌تربیتی

دیشب نشستیم با لیلی دیو و دلبر رو دیدیم و کلی خندیدیم، به خصوص قسمت قوری و فنجونش، خدایی داستان‌های قدیمی چقدر فوق‌العاده و جذاب بودن، چرا دیگه داستان به این زیبایی و جذابی نداریم؟ [eltdf_button size="medium" type="" text="IMDb" custom_class="" icon_pack="font_awesome" fa_icon="" link="https://www.imdb.com/title/tt0101414/?pf_rd_m=A2FGELUUNOQJNL&pf_rd_p=1a264172-ae11-42e4-8ef7-7fed1973bb8f&pf_rd_r=NDZKSFBTY1HBZEFVE59N&pf_rd_s=center-1&pf_rd_t=15506&pf_rd_i=top?ref_=ext_shr_lnk" target="_blank" color="" hover_color=""

دیگه باید آخرین جایی که برای کار کردن داشتم هم واگذار کنم، البته شرایط تا دو ماه دیگه قطعا سخت‌تر از همیشه میشه ولی خب باید فکری به حالش بکنم. در این گیر و دار با خودم فکر کردم پیانو رو بیارم خونه و به

این هفته یکم یخ‌مون باز شده بود، هر چند استاد کشاورز رو برای بار اول می‌دیدیم ولی خیلی خوب بود. کلی تمرین بدن انجام دادیم و البته قبلش هم کلی برامون سخنرانی کردن، کلاس بعدی با استاد آسایی بودیم، بداهه و خلاقیت، درباره‌ی این موضوع