واقعا به این دوره نیاز داشتم. رسما دارم در ویرگول کار مارکتینگ می‌کنم. از شبکه‌های اجتماعی شروع کردم و رسیدن به ایمیل مارکتینگ. الان تعدادی خوبی مخاطب برای فروشگاه کتاب پیدا کردیم که فکر می‌کنم میشه روی اونها حساب کرد، هفته‌ی بعد باید حداقل یک

جدیدا وارد عرصه‌ی مدیریت محصول شدم، با خودم گفتم چرا این کار رو درست و اصولی دنبال نکنم، چرا نبینم بقیه‌ی جاهای مختلف دنیا چطوری کار می‌کنن! این شد که با کلی تلاش این دوره رو پیدا کردم. اصولا دوره‌های دانشگاهی رو دوست ندارم ولی

از این دوره انتظار بیشتری داشتم ولی گویا برای یادگیری چیزهای بیشتر باید دوره پیشرفته گوگل شیت رو شرکت کنم، دوست دارم دوره‌های آموزشی که برای یادگیری ابزارهای گوگل هست رو شرکت کنم تا بیشتر با ابزارهایی که داره آشنا بشم، نمی‌دونم چرا اینقدر برام

نمی‌دونم چرا این همه کار در زندگیم کردم ولی هنوز هیچ سازی رو یاد نگرفتم حتی در سطح مبتدی بزنم، می‌خوام واقعا یادگیری پیانو را در دستور کار قرار بدم، این دوره شروع خوبی بود، چیزهای زیادی یاد گرفتم هر چند سطح دوره نوشته بود

خیلی وقت بود برای این دوره اپلای کرده بودم ولی حوصله‌ام نیومده بود تمومش کنم، البته یکی از دلایلش این بود که یک دوره با همین عنوان را در متا گذروندم. من خودم کیفیت دوره‌های متا رو به IBM ترجیح میدم. الان مشغول زدن یک

این ترم بهم خوش گذشت ولی خوب نبود، مجبور شدم سر کلاسی استادی بشینم که در حالت عادی نمی‌خواستم دوباره باهاش کلاس داشته باشم. حتی سر کلاس‌های جانبی که گذاشته بود هم رفتم ولی نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم، ولی تصمیم گرفتم خودم تلاش بیشتری

این دوره را از دانشگاه ایلینوی را در کورسرا شرکت کردم. درباره‌ی فرهنگ و اخلاق حرفه‌ای بود. واقعا نمی‌دونم چرا دانشگاه با این عظمت اینقدر کیفیت دوره‌اش پایین بود، منظورم از نظر محتوا نبود، از تولید تولید محتوا بود. ولی در کل دوستش داشتم، امیدوارم

نمی‌خواستم اینقدر سریع یادگیری بک‌اند رو شروع کنم ولی خب تصمیم گرفتم یک پروژه جدی بسازم و برای این کار نیاز شد حداقل دیتابیس رو یاد بگیرم. به نظرم اولش سخت میومد ولی بعد دیدم اصلا چیز پیچیده‌ای نداره و چیزی که بیشتر از همه

دوره‌ی سوم دیجیتال کارکتینگ هم تموم شد، یکم سرعتم در یادگیری کند شده، چون واقعا فرصت نمی‌کنم. حجم بی‌نهایتی از کارها ریخته روی سرم و نمی‌دونم باید کدوم رو اولویت بدم ولی خوشحالم که گوشه‌ی ذهنم همیشه یادگیری هست و تلاش می‌کنم عقب نمونم. در

چند روزی بود داشتم با اصغر هماهنگ می‌کردم برای اینکه کنار هم بشینیم و یکم بهم برنامه‌نویسی یاد بده، بالاخره امروز شد. من زودتر رسیدم و یکم طرح‌های خودم رو روی فیگما پیش بردم، وقتی اصغر رسید نشستیم و یک پروژه‌ی جدید ساختیم و کلیات