سلام، در چه حالی؟
امروز صبح نشسته بودم و مشغول کار شده بودم که مدیرعامل از در اومد تو و گفت: «سلام، در چه حالی»، اصلا انتظار چنین موقعیتی رو نداشتم. از طرفی خوشحال هم بودم، چون از صبح داشتم فکر میکردم اپلیکیشنی که آخر هفته روی مشکلاتش کار
امروز صبح نشسته بودم و مشغول کار شده بودم که مدیرعامل از در اومد تو و گفت: «سلام، در چه حالی»، اصلا انتظار چنین موقعیتی رو نداشتم. از طرفی خوشحال هم بودم، چون از صبح داشتم فکر میکردم اپلیکیشنی که آخر هفته روی مشکلاتش کار
اول سال که داشتیم برنامههای شش ماه اول سال رو مشخص میکردیم، یکی از پروژههایی که روی زمین مونده بود و صاحب نداشت طراحی و پیادهسازی اپلیکیشن TV بود، من خیلی با ذوق گفتم بدید ما انجامش میدیم. کلا عاشق کارهایی هستم که هیچی ازش
من هنوز نمیدونم دقیقا امسال با خودم چندچندم از نظر کاری، ولی جلسات خیلی خوب کاری داشتیم، امروز به نظرم کارها خیلی بهتر و واضحتر مشخص شدن. بعد از جلسهی طولانی که داشتیم هم رفتیم با محمد و مسعود کافه نشستیم و کلی گپ زدیم.
امروز اولین جلسهی رسمی سال ۱۴۰۴ بود که حضوری هم رو میدیدیم. بعد از یک جلسهی طولانی چند ساعته، من و مسعود تنها شدیم و اولین جملهای که گفت این بود: «حال اسکوادت خوب نیست!»، من بعد از جلسه رفتم نشستم توی کافه، یکم با
اولین باری که چند وقت پیش با بچهها رفتیم صرفا آشنایی بود، در اون جلسه قرار بر این شد اگر بچهها فیچر جدیدی زدن و رفت روی پروداکشن مسعود شام بده، بالاخره بچهها فیچر فیدبک رو بردن بالا و ما از مسعود شام گرفتیم، حالا
تو کار جدیدم دو تا چیز رو خیلی دوست دارم. یکی جلسات یکشنبههاست، یکی هم کوهنوردی جمعههاست، اولی که گویا همیشه قطعیه ولی دومی رو امیدوارم قطعی بمونه، هر دو به حال روحیم کمک میکنه، اولی به خاطر اینکه چالشهای جالبی رو تجربه میکنم، باید
امروز برای من حال و هوای خیلی عجیبی داشت. وقتی رسیدم شرکت بعد از انجام کارهایی که داشتم و قبل از جلسهی برنامهریزی برای اسپیرینت آینده، با مدیرعامل جدید شرکت نشستم گپوگفتی داشتم و در آخر به این نتیجه رسیدیم به همکاریمون ادامه ندیم و
این هفته به لطف شارمین یک کارگاه بازی داشتیم. به نظرم میتونستند خیلی بهتر از این حرفها برگزار کنند ولی در کل نمرهی قابل قبولی بهشون میدم، هر چند باخت سنگینی رو تجربه کردیم. نکتهی جالب این بود که از یک جایی به بعد کنترل
خودم رو انداختم وسط یک چالش جدید، دارم تلاش میکنم نقش مالک محصول رو بازی کنم. به نظر کار جذابی میاد، داکیومنتهای زیادی خوندم، قراره نقشهی راه یک محصول را طراحی کنم و پیگیری کنم تا به سر منزل مقصود برسه. گاهی حس میکنم یک