دل شکستگی

هر از چند گاهی که از سبک کتاب‌های خودم خسته میشم با خودم میگم بگذار سری به کتابخونه‌ی دیگران بزنم، اول از نزدیک‌ترین اتاقی که کنارم هست شروع می‌کنم، میرم و لابه‌لای کتاب‌های مختلف می‌گردم چیزی که نظرم رو جلب کنه برمی‌دارم، ورق می‌زنم و اگر نظرم رو جلب کرد شروع می‌کنم به خوندنش. اینبار قرعه به نام «دل‌شکستگی» آلن دوباتن دراومد. کتاب خیلی خوبی بود، انتظار نداشتم، من خیلی با ادبیات آلن دوباتن ارتباط برقرار نمی‌کنم، شاید مشکل از ترجمه‌ها باشه ولی این یکی واقعا خوب بود. شاید دلیلش دل شکستگی‌‌های خودم بوده در طول تاریخ. به نظرم ما آدمی نداریم که تا حالا دلش نشکسته باشه. من به شخصه راهکارهای کتاب رو دوست داشتم، هر چند بعضی‌هاشون واقعا دردآور بودند و پذیرش‌ اونها به این سادگی‌ها نیست ولی به نظرم درست هستند.

قسمتی از کتاب:

او رفته است و سخت دلتنگش هستیم. هیچ کسی نمی‌تواند جایش را پر کند: حس می‌کنیم دیگر هیچ‌گاه خوشحال نخواهیم بود. شاید یکی از دوستان خیرخواهمان توصیه کند که دیگر به او فکر نکنیم. گرچه شاید عجیب به نظر برسد، ولی شاید خردمندانه‌تر و در‌نهایت، مفیدتر این باشد که خودمان را مجبور کنیم مشروط به اینکه بتوانیم در ذهنمان دقیقاً حلاجی کنیم که برای چه چیزهای او دلمان تنگ شده است.

به جای اینکه صرفاً مدام تکرار کنیم که دلتنگش هستیم، می‌توانیم سعی کنیم که دقیقاً جزء‌به‌جزء تعیین کنیم رابطه‌مان چه خوبی‌هایی داشته است. شاید لبخندی بسیار دلنشین داشته است، یا شاید جذب درایت و دنیادیدگی‌اش شده بوده‌ایم؛ چقدر خوب بود که آخر یک روز کاریِ سخت می‌توانستیم با او در‌موردِ همکاران روی اعصابمان جوک بگوییم؛ یا شاید حضورش در میهمانی‌ها به ما اعتماد‌به‌نفس می‌داده است؛ شاید این را دوست داشته‌ایم که ما را به رفقای قدیمی‌اش معرفی می‌کرده یا اینکه هنگام رابطه‌ی جنسی خیلی خوب ما را درک می‌کرده است.

وقتی می‌گوییم دلمان برایش تنگ شده است منظورمان در‌واقع این است که برای مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و تجربه‌های خوب دلتنگیم. بیش و پیش از هر چیز دوستدارِ لطافت، خوش‌مشربی و ذهن باز او بوده‌ایم، و نه کالبدی که این ویژگی‌ها در آن جمع آمده بود. اما چون این چیزها در ذهن‌مان با این فرد پیوند خورده و آن‌ها را با او تجربه کرده‌ایم، تصور می‌کنیم که وقتی او را از دست داده‌ایم، همه‌ی چیزهای خوبی را هم از دست داده‌ایم که به او مرتبط بوده‌اند.

 

آلن دوباتن

آلن دوباتن در ۲۰ دسامبر سال ۱۹۶۹ در شهر زوریخ به دنیا آمد و هم‌اکنون در لندن زندگی می‌کند. او نویسنده‌ی کتاب‌هایی در حوزه‌ی جستارنویسی است که از آن با عنوان «فلسفه‌ی روزمره» یاد می‌شود. دوباتن در کتاب‌های خود درباره‌ی عشق، مسافرت و ادبیات می‌نویسد. کتاب‌های او تاکنون در 30 کشور جهان پرفروش شده است. همچنین آلن دوباتن بنیان‌گذار مؤسسه‌ای در لندن است که با عنوان «مدرسه‌ی زندگی» شناخته می‌شود و یک مؤسسه‌ی فلسفی و آموزشی به حساب می‌آید.

مشخصات کتاب:

حجم: ۸۰ صفحه  |  قطع: جیبی  |  ناشر: کتابسرای نیک |  مترجم: محمد هادی حاجی بیگلو  |  چاپ: دوم

نوشتن یک دیدگاه