پدر
فیلم خیلی بود و دردناکی بود، اصلا نمیشه به نظرم در فیلمی آنتونی هاپکینز بازی بکنه و اون فیلم خوب در نیاد. این آدم در بازیگری نظیر نداره، ولی موضوع فیلم خیلی دردناک بود، من همیشه در زندگی از دو چیز خیلی بیشتر از بقیهی
فیلم خیلی بود و دردناکی بود، اصلا نمیشه به نظرم در فیلمی آنتونی هاپکینز بازی بکنه و اون فیلم خوب در نیاد. این آدم در بازیگری نظیر نداره، ولی موضوع فیلم خیلی دردناک بود، من همیشه در زندگی از دو چیز خیلی بیشتر از بقیهی
این هفته سعی کردم یک سری از بدهیهای ریزی که از سال قبل مونده بود برای این طرف سال پرداخت کنم. تسمه تایم و یک سری ایرادات ماشین رو رفع کردم، با یکی از بچهها برای انجام کارهای فنی یکی از پروژهها گپ زدم، چند
این کتاب رو به چند جهت خیلی دوست داشتم، اول اینکه این کتاب رو یک دوست خوب که خیلی عجیب باهاش آشنا شدم بهم هدیه داد، دوم اینکه یک کارگردان برجسته دربارهی تجربههای بخشی از زندگیش در حوزهی مراقبه، هوشیاری و خلاقیت نوشته، سوم اینکه
امروز حال و حوصلهی درستی نداشتم، در توییتر داشتم جواب ریپلایهای دوستانم رو به یک توییت میدادم، که با یکی بیش از حد معمول صحبت کردم، آخرش بهش گفتم بیا ناهار بده من قهوه میدم، بعد با هم قرارگذاشتیم، اونقدر دیر اومد که از ناهار
احتمالا در زندگی شما هم موسیقی نقشی عمیق و تاثیرگذار باید داشته باشه، موسیقی میتونه حال من رو تغییر بده، حتی وقتی در بدترین شرایط هستم، میتونه من رو آروم کنه، یا حتی وقتی خیلی آروم هستم میتونه اونقدر من رو به هیجان در بیاره
به نظرم فیلم جالبی بود، ماجرای سه تا پلیس با روحیات و بینش کاملا متفاوت که مجبور میشن در یک پرونده با هم همکاری کنند، نکتهای که برای من خیلی جذاب بود، این بود که من داشتم بزرگسالی این پلیسها رو میدیدم ولی در فیلم
به نظر خودم خیلی دیر فهمیدم روی بعضی مسائل باید کنترل داشت و من ندارم، به خصوص روابط احساسی، امروز داشتم به پرواز فکر میکردم، وقتی در حال نشوندن هواپیما روی باند هستم، فقط یوک رو به سمت زمین نمیگیرم، اگر این کار رو بکنم،
فیلم جالبی بود با وجودی که خیلی قدیمی بود. من هیچ وقت اونقدر عاشق نشدم که به خاطر عشقم کارهای خیلی احمقانه انجام بدم، نمیدونم واقعا چی میشه که یکی چنین تصمیمات احمقانهای میگیره. در کنارش همیشه از شخصیت پیچیدهی زنها لذت بردم، خیلی سخت
هفتهی جالبی بود، سه ساعت پرواز کردم، واقعا پرواز، یکی از بهترین تجربههای زندگی من بوده تا حالا، با ناصر خانوادگی رفتیم بیرون، کلی گپ زدیم، خندیدیم، موسیقی گوش دادیم و شام خوردیم، داشتن دوست خوب در این دوره خیلی ارزشمنده، کار جدیدی رو با
یکی از تفریحات لذتبخش زندگی من انتخاب آدمها و تعامل باهاشون هست، آدمها موجودات خیلی پیچیدهای هستند، به سادگی نمیشه رفتارشون رو پیشبینی کرد، اینکه مدام باید بهشون نگاه کنم، حرفهاشون رو گوش بدم، تحلیلشون کنم، تصمیم بگیرم، نتایج رو بررسی کنم و تعامل کنم،