این کتاب به نظرم صرفا یک دید کلی به آدم‌ها میده که استارتاپ چیه، چه ویژگی‌هایی داره و چطوری میشه اجراش کرد. اگر فکر می‌کنید بعد از خوندن این کتاب یا هر کتاب دیگه‌ای با این موضوع می‌تونید یک استارتاپ موفق داشته باشید، اشتباه می‌کنید،

به نظرم این کتاب از همون دست کتاب‌های دوزاری بود که همه جا پیدا میشه، چند روش تهیه لیست کارها رو بارها و بارها با مزخرفات مختلف مدام تکرار می‌کنه، مزایای این روش چیه، مزایای اون روش چیه؟ طوریکه انگار داره برای یک احمق توضیح

اولین بار موضوع این کتاب را در پادکست فکر کنم شماره‌ی بیست بی‌پلاس بود که شنیدم، خیلی برام جالب بود. «پرونده‌ای برای درآمد همگانی در کل جهان، مرزهای باز و یک هفته‌ی کاری ۱۵ساعته»، خوندن این کتاب واقعا برام لذت بخش بود، چون تلاش‌های گذشتگان

متاسفانه سال پیش بهترین دوستم را از دست دادم، به خاطر سرطان، باورکردنی نبود، اینکه برای سه سال بدونی داری یکی از بهترین آدم‌های زندگی‌ات را از دست میدی واقعا درد‌آور و رنج‌آوره، هر بار می‌رفتم بیمارستان تیکه‌ای از وجودش رو کنده بودن و می‌دادن

درک سیورز از اون شخصیت‌هایی هست که من واقعا دوستش دارم، آدمی که دنبال پول نیست، دیوونه‌بازی‌های خودش رو داره، به تمام معنی کلمه زندگی می‌کنه، خودش رو درگیر دل‌مشغولی‌هایی که دیگران دارند نمی‌کنه، حس مالکیت بی‌هوده نسبت به چیزهایی که می‌تونه راحت رها کنه

نمی‌دونم چرا این کتاب رو خریدم، فکر می‌کردم موضوع کتاب درباره‌ی سیزده دلیل برای زندگی باشه، یا چیزی شبیه این، ولی این طوری نبود، موضوع کتاب سیزده دلیل برای خداحافظی بود، موقع خوندن کتاب خیلی اذیت شدم، در این کتاب بخشی از داستان یک دختر

چند وقت میشه که به شدت به سینما علاقه‌مند شدم. دو سال پیش یک سری تجهیزات برای ضبط دوره‌های آموزشی خریدم، قبل از اون هم با خرید یک دوربین گوپرو تصمیم داشتم مستند گردشگری بسازم، سال پیش با دوستم الیاس عزیز دو تا فیلم کوتاه