قهرمان فروش باش!
این روزها خیلی درگیر موضوع فروش هستم برای همین اصولا هر کتاب یا منبعی که حس کنم بهم ممکنه کمک کنه رو میخونم، این کتاب هم وقتی داشتم بین کتابهای کتابفروشی میچرخیدم بهش رسیدم، از عنوانش خوشم اومد و شروع کردم به خوندنش ولی صادقانه
این روزها خیلی درگیر موضوع فروش هستم برای همین اصولا هر کتاب یا منبعی که حس کنم بهم ممکنه کمک کنه رو میخونم، این کتاب هم وقتی داشتم بین کتابهای کتابفروشی میچرخیدم بهش رسیدم، از عنوانش خوشم اومد و شروع کردم به خوندنش ولی صادقانه
چند وقت پیش در رویدادی که برای توانیابها بود با نویسندهی این کتاب آشنا شدم، این کتاب رو به عنوان هدیه دریافت کردم ولی تا امروز موفق به خوندنش نشده بودم، این کتاب دربارهی نامق محمودی است که در دوازده سالگی بر اثر بیماری گوش
قبل از خوندن این کتاب، سه کتاب دیگه از نادر ابراهیمی خونده بودم، عاشقانههای آرام، ابوالمشاغل و ابن مشغله، نمیشه این سه کتاب رو خوند و عاشقش نشد. اصلا شخصیت نادرابراهیمی برام ستودنیه، من واقعا عاشق این نویسنده هستم. این کتاب نامههای نادرابراهیمی به همسرش
به خاطر علاقهی زیادم به سینما این کتاب رو خریدم و خیلی وقت بود که توی کیفم بود، بعد از خوندن این کتاب عاشقش شدم، چون منم دوست داشتم چنین کتابی رو بنویسم، وقتی یکی ایدهای که تو ذهنم هست رو قبلا اجرا کرده واقعا
فوقالعاده کتاب تاثیرگذاری بود، واقعا فکرش رو نمیکردم اینطوری تموم بشه. جالب اینجاست نویسنده این کتاب رو قبل از جنگ جهانی دوم نوشته. واقعا سرنوشت بعضی از دوستیهای خیلی عمیق و قدیمی خیلی غمانگیز و ناراحت کننده است. درسته که این داستان خیالیه، ولی قطعا
خیلی خوشحالم بعد از مترجم و ویراستار دارم این کتاب رو میخونم. فوقالعاده کتاب جذابی بود، برنامهریزی کرده بودم طی چند روز این کتاب رو بخونم، ولی اونقدر برام جذاب بود که یک شب تا صبح بیدار موندم و خوندمش، جالب اینجا بود که این
فکر میکنم این اولین کتابی بود که از ارنست همینگوی خوندم. هیچ وقت از ذهنمم نگذشته بود که ارنست همینگوی خودکشی کرده، این کتاب باعث شد برم یکم دربارهاش بخونم. ولی خدایی خیلی اسم بزرگی داشت همیشه برام. یعنی بدون اینکه بدونم کیه وقتی اسم
این کتاب رو به خاطر لیلی شروع کردم به خوندن ولی هر چی بیشتر پیش میرفتم احساس میکردم دقیقا بخشی از گذشتهی من رو داره توضیح میده، به نظرم این کتاب برای دختران نیست، برای پسران هم هست، شاید پسرها در ایران خیلی از مشکلاتی
این کتاب رو به خاطر عنوانش خوندم ولی خدایی تا آخر کتاب نفهمیدم نویسنده میخواد دقیقا چی بگه! اینکه کار عمیق خوبه؟ همه میخوان تمرکز ما رو بهم بزنند، وقت ما خیلی ارزشمنده؟ ما باید کارهای بزرگی بکنیم برای همین باید خیلی متمرکز باشیم؟ راستش
این کتاب رو همینطوری برداشتم بخونم، شاید علاقهام به مدیریت پروژه باعث شد برم سمت این کتاب، به نظر خودم یکی از علاقهمندیهای خاص و ویژهای که دارم همین مدیریت پروژه است، خیلی سال پیش دورهی مدیریت با پروژه با MSP رو گذروندم، حتی به