قبل از عید با دلبر یک پروژه‌ای برای دوستی انجام دادیم که این طرف سال هزینه‌اش رو پرداخت کرد، با خودمون گفتیم بهترین کار اینه چیزی باهاش بخریم برای خونه‌ی لیلی. این شد که شیرآلات توکار دستشویی‌، حمام و جکوزی رو خریدیم. نسبت به سال

چند روز پیش با دوستم داشتم درباره‌ی کتابی که می‌خواستم بنویسم حرف می‌زدم، وسطش گفتم به نظرت چطوره برای لیلی کتاب رو بنویسم، یهو گفت یه کتابی خوندم درباره‌ی اقتصاد که طرف برای دخترش نوشته، همون موقع گشتم و پیداش کردم و شروع کردم به

بالاخره طلسم رو شکستم و شروع کردم به انجام کارهایی که تو برنامه نوشته بودم. راه سختی در پیش دارم چون هم باید به جلو حرکت کنم هم عقب افتادگی‌ها رو جبران کنم، مهم اینه مبارزه کنم و به جنگیدن ادامه بدم. نتیجه اصلا مهم

چند وقت پیش دوستی بهم کتابی پیشنهاد داد با همین عنوان که بخونم، بعد من رفتم شروع کردم به خوندم و از این کتاب خوشم اومد، بهم پیشنهاد داد تا در این دوره هم شرکت کنم. من واقعیت کتاب رو ترجیح دادم، ولی تجربه‌ی جالبی

دیروز سر کلاس زبان به قسمتی رسیدیم که یک مقاله درباره‌ی «Eddie the Eagle» بود، خیلی نظرم رو به خودش جلب کرد، چند تا سوال از استاد پرسیدم و بهم گفت یک فیلم از روی این داستان ساختند. همونجا اسمش رو سرچ کردم و پین

سومین دوره‌ی مدرک حرفه‌ای فرانت‌اند شرکت متا رو هم گذروندم، قبلا این موضوع در دوره‌ی شرکت IBM هم گذرونده بودم، ولی واقعا این کجا و اون کجا، سطح‌شون از زمین بود تا زیرزمین. کیفیت دوره‌‌ای که شروع کردم رو خیلی دوست دارم. خیلی خوب با

این کتاب رو به پیشنهاد یکی از دوستانم خوندم. کتاب خیلی خوبی بود ولی خب بیشتر به درد مدیران مدرسه و معلم‌ها می‌خورد. منظورم اینه کتاب به این خوبی رو می‌تونست عمومی‌تر بنویسه، ولی خیلی با نظرات کتاب موافق بودم، حتی جالب اینه امروز که

همیشه دوست داشتم برنامه‌نویسی رو شروع کنم ولی چون حس می‌کردم سخته اینکار رو نمی‌کردم. اینبار جدی نشستم و شروع کردم. دوره‌ی خیلی خوبی بود. با کلیات برنامه‌نویسی آشنا شدم، مبانی پایه‌ی جاوااسکریپت رو یاد گرفتم، یکم کد زدم ولی برنامه‌نویسی چیزی نیست که با

همینطوری هفته‌های در حال گذر هستند بدون اینکه من شروع جدی داشته باشم برای برنامه‌های سال ۱۴۰۲ که طراحی کردم، بگذریم، این هفته در عوض خیلی خوش گذشت، سفری داشتم به اصفهان که کلی باعث شد روحیه بگیرم و احتمالا از هفته‌ی بعدی خیلی جدی