کِی
من این کتاب رو از کتابفروشی خودم برداشتم که بخونم، انتظار هر چیزی رو داشتم به جز چیزی که بعد از خوندن کتاب یاد گرفتم. من فکر میکردم «کِی» یک اسم خاص باید باشه، فرمولی چیزی برای کسبوکار یا هر چیز دیگهای به جز مفهوم
من این کتاب رو از کتابفروشی خودم برداشتم که بخونم، انتظار هر چیزی رو داشتم به جز چیزی که بعد از خوندن کتاب یاد گرفتم. من فکر میکردم «کِی» یک اسم خاص باید باشه، فرمولی چیزی برای کسبوکار یا هر چیز دیگهای به جز مفهوم
این کتاب رو خیلی وقت بود که میخواستم بخونم ولی چون احساس کردم دیگه بیست سالم نیست و حتی در دههی بیست تا سی هم نیستم دیگه بیخیال میشدم ولی واقعا ربطی نداشت و خوشحالم که این کتاب رو خوندم. تینا سیلیگ نویسندهی این کتاب
خیلی وقت بود خبری از شازده کوچولو نداشتم، آخرین بار تابستون بود که بیشتر از ۵۰۰ جلد کتاب شازده کوچولو رو برای بچههای سیستان و بلوچستان فرستادیم ولی اونقدر اتفاقات عجیب این وسط افتاد که کتابها به دست بچهها نرسید، ولی امروز با دوستانی از
من هیچ وقت باورم نمیشد روزی کتابی بخونم دربارهی این موضوع که «چگونه کتاب بخوانیم»، شاید فکر کنید این کتاب اخیرا نوشته شده، ولی باید بگم این کتاب برای نخستین بار در ماههای اول سال ۱۹۴۰ منتشر شده و در همون سال به یکی از
خیلی وقت بود در حوزهی تئاتر و سینما کتاب نخونده بودم. واقعیت اینه که اینم خیلی کتاب سنگینی بود، شایدم ساده بود ولی سرشار از کلمات قلمبه و سلمبه بود. البته اینم باید بگم که در اصل این کتاب نویسنده نداره، چون در اصل مصاحبه
این سومین کتابی بود که از جو پولیتزی خوندم، دو تا کتاب قبلی «قدرت محتوا» و «خلق محتوا، خلق مشتری» بود، به نظرم اگر به حوزهی محتوا علاقهمند هستید، فقط همون کتاب «قدرت محتوا» رو بخونید، اگر این دو کتاب رو نخونید چیز زیادی رو
خیلی وقت بود که دربارهی ماجراجوییهای جدیدم در ویرگول اینجا چیزی ننوشتم. داستان ویرگول برای من هنوز هم ماجرای عجیبیه، بهش عادت نکردم. ولی به نظر خودم هر روز دارم بهتر پیش میرم. در تابستان، تصمیم گرفتم به عنوان ناشر سایت انتشاراتم رو منتقل کنم
این کتاب رو از یک دوست هدیه گرفته بودم و احساس کردم دوستش ندارم، نمیدونم چی شد که چند روز پیش از بین تمام کتابهایی که داشتم دوباره پیداش کردم و چند صفحهی اولش رو خوندم و خیلی خوشحال شدم، میخواستم همزمان ماشین بابا رو
من هر هفته سعی میکنم یک کتاب بخونم ولی حس میکنم کافی نیست، دوست دارم بازم بیشتر بخونم. برای همین گوش دادن پادکست رو گذاشتم توی برنامهام. امروز قرعه به نام «عصر جاهطلبی» دراومد. باز هم داستان چین، تاریخ چین سرشار از فراز و نشیبهای
به نظرم این کتاب قدیمی اومد، یعنی محتوای این کتاب برای کسی که مثلا در سال ۲۰۰۵ زندگی میکنه خیلی بینظیر و عجیب و حتی دور از ذهن شاید بیاد ولی برای من که دارم در سال ۲۰۲۲ زندگی نمیکنم به نظرم خیلی عادی اومد.