هفته‌ی ریکاوری خیلی برای من معنی نداشت، چون زمستون امسال رو شبیه چالش‌های قبلی پشت سرنگذاشتم، البته خیلی عالی بود. کلی کلاس خلبانی شرکت کردم، رسما یک درس رو تموم کردیم، با کلی آدم گپ زدم برای اجرای یک پروژه‌ی جذاب در سال جدید، یک

من تا قبل از ادغام بانک انصار با سپه خیلی دوستش داشتم، خیلی بانک خوبی بود، طرح‌های خیلی خوبی داشت، بانک پیشرویی بود به نظرم به خصوص در حوزه‌ی خدمات الکترونیک، بعد از ادغام، دهن ما سرویس شد. گویا قبلا بانک انصار از نرم‌افزارهای یک

من آدم خودسری هستم، ولی با این حال دوستان و بزرگ‌ترهایی دارم که می‌تونم باهاشون جلسات کوچینگ داشته باشم، خودم رو بریزم بیرون و از نو سر هم کنم. چند جلسه با یکی از این بزرگ‌ترها داشتم، حالا نمی‌دونم من مشکل دارم و نمی‌فهمم که

عرفان رو بار اول توییتر دیدم، برام جالب اومد، بعدا فهمیدم یکی از دوستانم تصمیم داشته یک دیدار دوستانه با من و عرفان بگذاره، این موضوع جالب‌تر شد تا اینکه هم رو دیدیم. آدمی پر از رویا و کلی ترس. البته خیلی به نظرم در

دیدن آدم‌های جدید بخشی از زندگیم شده، فعلا بدون هیچ برنامه‌ای این کار رو دارم می‌کنم. امروز هم یک دوست جدید پیدا کردم و تصمیم گرفتیم با هم یک کار کوچولو انجام بدیم. خیلی اون کار رو دوست دارم ولی واقعا نمی‌دونم چه اتفاقی ممکنه

من دوستانی دارم که حداقل ۲۰سال از آشنایی‌مون می‌گذره و حداقل سالی یکبار هم رو می‌بینم، واقعا لذت بخشه برای من، چون ادامه‌ی داستان زندگی‌شون رو می‌شنوم، انگار یک سری کتاب دارم که هیچ وقت تموم نمیشن، این کار برای من خیلی آموزنده است، درس‌هایی

امسال به سه تا مجموعه‌ی مختلف برای سرمایه‌گذاری روی پروژه‌های نیمه‌تمام وارد مذاکره شدم. البته قرار نبود اولش برای این کار باشه، صرفا برام جذاب بود این کار رو انجام بدم. بعدش دیدم می‌تونم با خودم گفتم چرا که نه. در طی این مذاکرات خیلی

فکر کنم این هفته یکی از پیچیده‌ترین و پرکارترین هفته‌های سال بود، می‌خواستم روز تولدم چند تا کار رو به سرانجام برسونم، یکی بالا آوردن سایت Twelve Design بود. یکی نوشتن لیست رویاهام، یکی نوشتن پست‌های بلاگ عقب افتاده، یکی نوشتن پست بلاگ روز تولدم

این روزها خیلی برای دیدن آدم‌ها وقت می‌گذارم و واقعا برای من لذت بخش و دوست‌داشتنی هست. چند وقت پیش دوستی بهم پیام داده بود که آیا امکانش هست یک کتاب رو چاپ کنیم! موضوع کتاب برای من جذاب بود و قبول کردم. بعد به