چند وقتی میشه که خودم رو درگیر مدیریت محصول و مالک محصول کردم. دارم هم به صورت تئوری یاد می‌گیرم و هم به صورت عملی. هر روز که وارد حوزه‌ای میشم و یا سعی می‌کنم اطلاعاتم رو در اون حوزه به روز کنم می‌فهمم که

این هفته علاوه بر کارهای روتین خودم باید چالش جدیدی که شروع کردم هم پیش می‌بردم، یکم هیجان زندگیم اضافه شده بود. البته اکثر کارهای چالش رو گذاشتم برای آخر هفته، پنج‌شنبه خیلی خوب تونستم ضبط ویدیو، دیدن فیلم، خوندن کتاب و حتی پست‌های بلاگ

بالاخره یافتم! مدت‌ها بود می‌خواستم آشپزی یاد بگیرم ولی حوصله نداشتم، بالاخره گذاشتمش توی چالش و گیر افتادم و امروز فهمیدم چی درست کنم، چند روز پیش یکی از بچه‌ها این غذا رو درست کرد و گفت این جغور بغور مرغ! هست، شنیدم بودم چنین

این کتاب رو از فیدیبو خریده بودم و امروز فرصت شد بخونمش، از وقتی یادم میاد عاشق مدیریت زمان و برنامه‌ریزی هستم، به نظرم اگر بخوام یک شغل از بین شغل‌های دنیا انتخاب کنم که نمی‌تونم، مدیریت پروژه خیلی با روحیاتم سازگاره، محتوایات این کتاب

این هفته به لطف شارمین یک کارگاه بازی داشتیم. به نظرم می‌تونستند خیلی بهتر از این حرف‌ها برگزار کنند ولی در کل نمره‌ی قابل قبولی بهشون میدم، هر چند باخت سنگینی رو تجربه کردیم. نکته‌ی جالب این بود که از یک جایی به بعد کنترل

این کتاب رو از نمایشگاه کتاب امسال خریدم، موقع خرید اصلا نگاه نکردم نویسنده‌ی کتاب چه کسی هست! امروز بعد از کتاب «داستان‌نویسی به مثابه شغل» هاروکی موراکامی این کتاب رو خوندم، یکم خورد تو ذوقم. فکر کنید یک نفر اولین کتابی که در زندگیش