الان فکر می‌کنم دو سال شده که دردهای عجیب و بی‌خودی سمت چپ قفسه‌ی سینه‌ام دارم، اوایل پنیک می‌کردم و فکر می‌کردم قلبم هست. ولی بعدا فهمیدم قلبم بود باید تا حالا می‌مردم، امروز صبح از خواب بیدار شدم، دیدم باز هم دستم درد میکنه،

خیلی وقت بود خبری از شازده کوچولو نداشتم، آخرین بار تابستون بود که بیشتر از ۵۰۰ جلد کتاب شازده کوچولو رو برای بچه‌های سیستان و بلوچستان فرستادیم ولی اونقدر اتفاقات عجیب این وسط افتاد که کتاب‌ها به دست بچه‌ها نرسید، ولی امروز با دوستانی از

باورش برای خودم هم سخته که موفق شدم این دوره رو تموم کنم. الان دیگه می‌تونم وارد دنیای حرفه‌ای طراحی UX بشم، بیشتر هیجان زده هستم برای اینکه می‌تونم پروژه‌ی خودم رو خودم انجام بدم. نکته‌ی جذاب ماجرا این بود که فکر می‌کردم دوره‌ی آخر

دنبال اسم فارسی این فیلم بودم دیدم به دوتا اسم منتشر شده یکی «از خود گذشتگی»، یکی هم «تعلق خاطر»، به نظرم دومی خیلی مرتبط‌تر بود. من اونقدر کلافه بودم که اصلا حوصله‌ی خودمم نداشتم، با خودم گفتم برم یک فیلمی ببینم، بی‌هدف وارد سینما

دوره‌ی خیلی سختی بود، اوایل دوره مجبور شدم از فیگما استفاده کنم، ادوبی یکی از مزخرف‌ترین تجربه‌های کاربری رو داره به نظرم، من که اصلا دوستش نداشتم، هر چند فتوشاپ رو خیلی دوست دارم. بگذریم، دیگه دارم به پایان دوره میرسم، این دوره واقعا سخت

هفته‌ی پنجم هم به پایان رسید. سرویس شدم یک جورایی، چالش‌های بزرگی رو سعی کردم یا حل کنم یا به تعویق بندازم. نمی‌دونم در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد ولی دوست دارم امسال رو بدون تغییر در بعضی از وضعیت‌ها به اتمام برسونم. بگذریم. این

این دوره‌ها را طی دو روز تموم نمی‌کنم، قبلا تموم کردم و الان دارم درباره‌شون می‌نویسم، گذاشتم اول همه‌شون رو تموم کنم بعد درباره‌‌شون بنویسم. من UX Design رو با دانش محدودی که داشتم شروع کردم و امروز یک محصول جذاب ساختم. البته در اصل

من هیچ وقت باورم نمی‌شد روزی کتابی بخونم درباره‌ی این موضوع که «چگونه کتاب بخوانیم»، شاید فکر کنید این کتاب اخیرا نوشته شده، ولی باید بگم این کتاب برای نخستین بار در ماه‌های اول سال ۱۹۴۰ منتشر شده و در همون سال به یکی از

خب، به پایان این دوره هم رسیدم، یعنی دوره‌ی چهارم. می‌خوام وقت بگذارم و برای خودم جشن بگیرم، به خودم افتخار می‌کنم، کاری که هیچ تخصصی در اون نداشتم رو به بهترین شکل ممکن تا اینجا یاد گرفتم، کلی چیزهایی جدید یاد گرفتم، مثلا یاد

خیلی وقت بود دوست داشتم این فیلم رو ببینم ولی نمی‌دونم چرا فرصت نمی‌شد و مدام فیلم‌های دیگه در اولویت قرار می‌گرفت، جالب این بود برای من که یکی از قشنگ‌ترین دیالوگ‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی شنیده بودم و حتی خودمم ازش استفاده می‌کردم برای