هفته‌ی پیچیده‌ و دلگیری بود. شروع هفته که ماشین خراب بود، روز اول هفته درگیر تعمیر ماشین بودم که بتونم تازه خودم رو به تهران برسونم، چون اونقدر مشکل داشت که اگر قرار بود همه‌اش رو حل می‌کردم باید یک هفته‌ی دیگه هم می‌موندم. روز

خیلی وقت بود در حوزه‌ی تئاتر و سینما کتاب نخونده بودم. واقعیت اینه که اینم خیلی کتاب سنگینی بود، شایدم ساده بود ولی سرشار از کلمات قلمبه و سلمبه بود. البته اینم باید بگم که در اصل این کتاب نویسنده نداره، چون در اصل مصاحبه

خیلی بیشتر از یک سال شده بود که پرواز نکرده بودم. اونقدر با مشکلات پیچیده و عجیبی در زندگیم دست به گریبان شدم که دقیقا نمی‌دونم بالاخره می‌تونم بعضی از کارها رو تموم کنم یا نه! ولی خب با شناختی که از خودم دارم دست

خیلی وقت بود یک فیلم خوب اینطوری ندیده بودم، برام جالب بود که اپل هم استدیو فیلم‌سازی زده و فیلم تولید می‌کنه و اینم یکی از محصولاتش بود. یک فیلم کوتاه ۳۰ دقیقه‌ای فوق العاده درباره‌ی زندگی. توصیه می‌کنم حتما این فیلم رو ببینید. این

این دومین دوره از هفت دوره‌ی «Google UX Design Professional Certificate» بود که موفق شدم تمومش کنم. خیلی جدی‌تر از دوره‌ی قبلی بود، کلی تکلیف و پروژه داشت که باید انجام می‌دادم. برای همین سرعتم خیلی کمتر بود نسبت به دوره‌ی قبلی. البته وسط امتحانات

بعد از این همه سال، هنوز هم یادمه. گاهی بعضی از آدم‌ها رو یک طور دیگه‌ای دوست داریم. طوری که شاید خودشون هم ندونند چطوری! یا تصوری ازش داشته باشند! یا حتی حسی نسبت بهش! فقط خودمون می‌تونیم حسش کنیم و درکش کنیم. گاهی با

یک جوری هفته‌ها پشت سر هم می‌گذرن که آدم اضطراب می‌گیره، شاید دلیلش این باشه که دارم می‌شمارمشون. یکی نیست بگه چه کاریه پسر، ولش کن بزار بگذره. این هفته بالاخره امتحانات دانشگاه تموم شد، خودم فکر نمی‌کردم بتونم همه‌شون رو قبول بشم، چون خیلی

وقتی بچه بودم کل مفهومی که از تاریکی در ذهنم شکل گرفته بود، شب بود، وقتی که تمام برق‌ها رو خاموش می‌کردند تا بخوابیم. بزرگ‌تر که شدم، یاد گرفتم چطوری به درون خودم سفر کنم. اونجا بود که فهمیدم درون خودمم تاریکی وجود داره، هر

همیشه تصورم از دانشگاه، چیزی بود که در تصویر می‌بینید، یک فضای بزرگ و سرسبز با ساختمون‌های خوشگل، دقیقا مثل همون تصوری که از مدرسه داشتم، خدایی مدرسه همچنان یک کمد به ما بدهکاره. لعنتی‌ها فیلم مدارس خارجی رو نشون می‌دادن بعد ما هم می‌رفتیم