امروز احساس کردم خیلی وقته فیلم ندیدم، تصمیم گرفتم یک فیلم ببینم، رفتم IMDb رو باز کردم دیدم این فیلم اومده جزء ۲۵۰ فیلم برتر، گفتم آخ جون، همین خوبه، رفتم خونه با لیلی شروع کردم به دیدنش، خیلی باهاش ارتباط برقرار نکرد چون وسطش

این کتاب رو همه‌ی اساتید بازیگری بهم پیشنهاد کردن که بخونم، به خصوص از سوفوکل رو، بعد من اشتباهی از ژان‌آنوی رو خریده بودم، هنوزم نخوندمش کامل چون حس خوبی نسبت بهش نداشتم. بعد جالب اینجا شد که با یک تیمی از بچه‌ها قراره بخشی

یکی از دغدغه‌های ذهنیم سر بازسازی خونه‌ی لیلی کفشورها بود، چه داخل خونه، چه حیاط. یه مدت کارم شده بود دنبال کفشور گشتن تا بالاخره پیدا کردم چیزی که می‌خواستم رو، تصمیم گرفتم کفشورهای داخل خونه مثل حموم، آشپزخونه، محیط جکوزی و

این کتاب رو به سفارش ناصر خریدم و خوندم، من عاشق شرکت‌های تک‌نفره هستم، اصلا شرکتی که بزرگ بشه فقط وقت آدم رو قراره تلف کنه، من از اون آدم‌هایی هستم که از رشد سریع خوشم نمیاد چون باعث دردسرم میشه، من فقط دوست دارم

چقدر زود داریم به پایان کلاس‌های بازیگری نزدیک می‌شیم، این هفته برای کلاس بدن باید یک اتود می‌زدیم که قسمت اصلیش کشتن باشه، من مقدمه رو دزدی قرار دادم و قسمت پایانی هم ترس و فرار، با دوست عزیزی قرار بود اجرا کنیم که متاسفانه

این هفته تغییرات جدی در گزارش‌نویسی داشتم، حتی برنامه‌‌ریزی مجددی برای تابستون کردم، هر روز سه تا تسک مهم برای پروژه‌ای که مسئولیتش رو قبول کردم انجام می‌دادم، سعی کردم آروم آروم پروژه‌های دیگه رو هم که بی‌خیال شده بودم رو وارد برنامه کنم، کتاب

این فیلم ساخته‌ی سال ۱۹۰۲ هست، یعنی اگر می‌خواهید این فیلم رو قضاوت کنید باید بیش از یک قرن به عقب برگردید، این فیلم ساخته‌ی ژرژ ملی‌یس هست، یک جورایی اولین فیلم علمی-تخیلی تاریخ سینماست. [eltdf_button size="medium" type="" text="IMDb" custom_class="" icon_pack="font_awesome" fa_icon="" link="https://www.imdb.com/title/tt0000417/?ref_=ext_shr_lnk" target="_blank" color="" hover_color=""

چند وقتی هست روی نفس کشیدن خیلی حساس شدم، به خصوص از وقتی دوره‌ی بازیگری رو شروع کردم، یکی از کلاس‌ها درباره‌ی بیان هست و به شدت روی موضوع نفس کشیدن کار می‌کنیم، اینکه از دهن نفس نکشیم، چطوری حجم هوایی ورودی رو افزایش بدیم

برای کلاس بداهه و خلاقیت دوره‌ی بازیگری باید کتاب شاهزاده و گدا رو می‌خوندیم، من همزمان که کتاب رو می‌خوندم این فیلم هم می‌دیدم، آخرش پشیمون شدم که چرا این فیلم رو دیدم، کارگردان خیلی توی رمان دست برده بود، کلیات همون بود ولی جزئیات