دیشب برای تحقق رویای امیر، که البته رویای منم هست نه به این شکل، رفتیم پیش کاظم دوستش. کاراکتر جذابی داشت، یک آدم جاافتاده، متخصص با عقاید خاص خودش. دیدارمون به تو چطوری من چطورم شروع شد و باعث شد در لابه‌لای این حرف‌ها من

این هفته به لطف شارمین یک کارگاه بازی داشتیم. به نظرم می‌تونستند خیلی بهتر از این حرف‌ها برگزار کنند ولی در کل نمره‌ی قابل قبولی بهشون میدم، هر چند باخت سنگینی رو تجربه کردیم. نکته‌ی جالب این بود که از یک جایی به بعد کنترل

برای انجام یک پروژه جذاب باید می‌رفتم از کارخونه بازدید می‌کردم، یک کارخانه تولید ظروف یکبار مصرف برای صنایع غذایی، فوق‌العاده جذاب بود برای من، هر چند الان که این مطلب رو می‌نویسم این پروژه کنسل شده ولی واقعا ارزش بازدید رو داشت. همیشه از

خودم رو انداختم وسط یک چالش جدید، دارم تلاش می‌کنم نقش مالک محصول رو بازی کنم. به نظر کار جذابی میاد، داکیومنت‌های زیادی خوندم، قراره نقشه‌ی راه یک محصول را طراحی کنم و پیگیری کنم تا به سر منزل مقصود برسه. گاهی حس می‌کنم یک

بالاخره بعد از سال‌ها تلاش و کوشش موفق شدم اولین کارگاه خودم رو برگزار کنم. داستان از اینجا شروع شد که من تصمیم دارم یک کتاب درباره‌ی مدیریت زندگی بنویسم ولی نمی‌دونستم از کجا باید شروع کنم. این شد که تصمیم گرفتم اول یک کارگاه

بعد از مدت‌ها دست به آهن شدم و پنج‌تا میز برای دوستانم ساختم، عکس‌شون هنوز به دستم نرسیده خودمم حوصله نداشتم عکس بگیرم ولی در زمان‌های بیکاری این میزها رو ساختم. هر بار که میز جدیدی می‌سازم تجربیات جدیدی بهم اضافه میشه با آدم‌های جدیدی

چند ماه پیش رفته بودم به یک شرکتی مشاوره دادم برای طراحی سایت‌شون و چیزهایی دیگه‌ای که خواسته بودند رو به دوستانم وصل کردنم. بعد از چند ماه دیدم دوباره ازم خواستن برم و مشاوره بدم و دیدم اصلا کاری از پیش نرفته. گفتن دوست

آخر هفته‌ی هیجان‌انگیزی داشتم، یک تسک داشتم که باید ظرف ۴۸ ساعت انجامش می‌دادم. نکته‌ی جالب این کار برای من این بود که هیچ چیزی ازش نمی‌دونستم، هم خود موضوع برای من جدید بود، هم چالش‌ها و کارهایی که برام داشت. اولین گزینه‌ای که به

امروز رفتیم سر وقت خونه‌ی لیلی برای شروع فرآیند کناف‌کاری، کار رو با دیوارهای دستشویی و حمام شروع کردیم، تا کار برای کاشی‌کاری آماده بشه. کار کردن با علی واقعا لذت‌بخشه، هم آدم شوخ‌طبعی هست و هم کیفیت کارش خوبه، کلی این وسط با هم

از اونجایی که برقکشی خونه‌ی لیلی رو خودم دارم انجام میدم هیچ وقت کامل حوصله‌ام نکشید که وایستم و تمامش کنم، هر بار قسمتی از اون رو انجام دادم، روز اول جعبه‌ فیوز رو نصب کردم و برق‌های اصلی رو کشیدم که این خودش بخش