سقف شیروانی تراس و ناودانیها
قرار گذاشته بودم هر ماه یک کار کوچیک برای خونهی لیلی انجام بدم ولی بعضی از کارهای خیلی بزرگ هستند، یعنی برای چند ماه باید حساب بشه، مثل همین سقف شروانی، تصمیم گرفتم سقف خونه را از یک سمت ۲۴۰ سانتیمتر بیارم جلو و دو
قرار گذاشته بودم هر ماه یک کار کوچیک برای خونهی لیلی انجام بدم ولی بعضی از کارهای خیلی بزرگ هستند، یعنی برای چند ماه باید حساب بشه، مثل همین سقف شروانی، تصمیم گرفتم سقف خونه را از یک سمت ۲۴۰ سانتیمتر بیارم جلو و دو
یکی از دغدغههای ذهنیم سر بازسازی خونهی لیلی کفشورها بود، چه داخل خونه، چه حیاط. یه مدت کارم شده بود دنبال کفشور گشتن تا بالاخره پیدا کردم چیزی که میخواستم رو، تصمیم گرفتم کفشورهای داخل خونه مثل حموم، آشپزخونه، محیط جکوزی و
خیلی بینظم دارم کار میکنم روی خونهی لیلی، از هر جایی یه چیزی رو خریدم، هود و گاز رو یادم اومد سال پیش خریدم، برند کن هم خریدم، نمیدونم چرا با این برند خوب ارتباط برقرار کردم، کارهاش رو دوست دارم، حتی دیزاینهاشون هم به
بعد از بالا آوردن نسخهی اولیهی Twelve Work تصمیم گرفتیم برای شروع یک افزونه برای وردپرس بنویسیم که اطلاعات خرید و مشتریان رو به صورت اتوماتیک برای نرمافزار ما ارسال کنه. این برای علی اصغر یکم سخت بود چون PHP کار نکرده بود، برای همین
من قبل از ۱۸ سالگی کلی تجربهی شاگردی کردن دارم، از سوپرمارکت بگیر تا بخاری فروشی، اولین تجربهی کاریم هم بر میگرده به دورهی ابتدایی که در کنار بابای مدرسه فتیر میفروختم. هنوز یادمه که بعضی روزها پول کم میاوردم، هنوز نمیدونم چرا؟ ولی واقعا
صبح از اهواز به سمت شوشتر حرکت کردیم، اونجا از آسیابهای آبی و
امروز صبح از خواب بیدار شدیم، منتظر اون دوست عزیزمون بودیم ولی یکم خیلی دیر جواب داد، در این فاصله نشستیم پانتومیم بازی کردیم، کلا این بازی با سروش خیلی میچسبه، لعنتی سیستانوبلوچستان هم که بازی کردیم ترکیدیم از خنده، بعدش حرکت کردیم به سمت
صبح روز یکشنبه از خواب بیدار شدیم و محمد یک صبحونهی عالی برامون درست کرد، گفت امروز تو شرکتشون «Sunday Funday» هست، باحال بود، تاحالا نشنیده بودم، خلاصه قسمت بود ما هم کلی بخندیم و شادی کنیم بعد راه بیفتیم به سمت یاسوج، مسیر خیلی
دیروز شنبه، با وال سبز و ۲۰۶ افتادیم توی جاده، قرار بر این بود که خودمون رو به روستاهای کهگیلوئیه و بویراحمد برسونیم و کتاب شازده کوچولو رو بین بچهها توزیع کنیم. همه چیز برای یک سفر ماجراجویانه آماده بود. وقتی نزدیک قم شدیم برای
بعد از اینکه بیخیال ساختن استخر شدم، تصمیم گرفتم حداقل یک جکوزی گوشهی خونه بسازم، آخه یکی از ویژگیهایی که برای خونهی لیلی در طراحیهام در نظر داشتم، آب بود، بین موردهای مختلف خیلی گشتم، موارد روکار رو اصلا دوست نداشتم، برای همین دنبال جکوزی