گزارش هفتهی دهم از چالش دوازده
این هفته هم برای خودش هفتهای بود، از آخر اگر بخوام برم به اول، باید بگم بالاخره بعد از مدتها تونستیم تغییراتی روی سایت کانگونیو بدیم، اونم اضافه کردن دستهبندی و جستوجو و
این هفته هم برای خودش هفتهای بود، از آخر اگر بخوام برم به اول، باید بگم بالاخره بعد از مدتها تونستیم تغییراتی روی سایت کانگونیو بدیم، اونم اضافه کردن دستهبندی و جستوجو و
هفتهی خیلی خوبی بود، تونستم به خودم برسم، یعنی کلی عقبافتادگی که به خاطر کرونا ایجاد شده بود رو انجام دادم، برای کتابفروشی کتاب جدید خریدم، برنامهریزیهای خوبی برای کارها کردم، شبکههای اجتماعی کانگونیو رو فعال کردم، پاکت برای کتابفروشی چاپ کردم، دو تا فیلم
نمیدونید چقدر خوشحالم از اینکه دارم این پست بلاگ رو مینویسم، چون موفق شدم با وجود بیماری خودم رو به هفتهی جاری برسونم، طی یکی دو هفته ۴۵تا پست بلاگ نوشتم، کلی فیلم دیدم و کلی کارهای عقب افتادهی دیگه رو انجام دادم تا برسم
این هفته بالاخره از روی تخت بلند شدم، رفتم دکتر ریه، داروهای جدیدی بهم داد، حال عمومی خیلی خوبی نداشتم، ولی خوشحالم امروز موفق شدم برگردم عقب و کارهای عقبافتادهی این هفتهها را تمام کنم، البته فعلا روی سه تا کار وقت گذاشتم و بقیهی
به نیمهی راه رسیدم، ولی متاسفانه خیلی عقب افتادم از همه چیز، این هفته به زور تا دستشویی میرفتم، این مطلب هم چند هفتهی بعد دارم مینویسم، ولی خیلی خوشحالم بابت دو چیز، یکی اینکه خدا بهم سلامتی داد، یکی هم اینکه تونستم این هفته
فکرش هم نمیکردم کارم به اینجا بکشه، فکر میکردم در هفتهی ریکاوری بهار میرم سفر، یا کارهای عقبافتاده رو جبران میکنم، ولی خب کارم به بیمارستان کشید، کل این هفته رو به صورت کامل بیمارستان تشریف داشتم، هیچ کاری نتونستم بکنم، خدا رو شکر که
بدون شک این هفته خیلی برای من مهم و به یادموندنی بود، هم از سمت استادم ریلیز شدم برای لندینگ چک، هم با دو تا استاد خوب چک لندینگ رو انجام دادم و در نهایت در ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ سولو شدم و دیگه جدی جدی
الان که دارم گزارش این هفته رو مینویسم یک ماه بعد از این تاریخه، ولی از اونجایی که باید جبران میکردم، برگشتم و تا حد خوبی از کارها رو جبران کردم، دوست نداشتم یک بیماری من رو کلا از همه چیز عقب بندازه، دو تا
این هفته سعی کردم یک سری از بدهیهای ریزی که از سال قبل مونده بود برای این طرف سال پرداخت کنم. تسمه تایم و یک سری ایرادات ماشین رو رفع کردم، با یکی از بچهها برای انجام کارهای فنی یکی از پروژهها گپ زدم، چند
هفتهی جالبی بود، سه ساعت پرواز کردم، واقعا پرواز، یکی از بهترین تجربههای زندگی من بوده تا حالا، با ناصر خانوادگی رفتیم بیرون، کلی گپ زدیم، خندیدیم، موسیقی گوش دادیم و شام خوردیم، داشتن دوست خوب در این دوره خیلی ارزشمنده، کار جدیدی رو با