فیلم نارنگی‌ها واقعا فیلم دیالوگ‌محور جذابی هست، به نظرم اگر نبینید انگار یک فیلم مهم رو ندیدید. جایی که درباره‌ی وطن، جنگ، دوستی، دشمنی، زندگی و

دوستی دارم که هنوز بعد از سال‌ها نمی‌دونم دوستش دارم یا ازش متنفرم، وقتی یاد روزهای گذشته که با هم بودیم میفتم حس می‌کنم دوستش دارم، ولی وقتی یاد روزهای جدایی‌مون میفتم ازش متنفر میشم. حس و حال این روزهای من نسبت به ایران هم

من عاشق این سبک از فیلم‌ها هستم، البته بیشتر از خود فیلم عاشق موسیقی‌شون هستم، واقعا بی‌نظیر هستند، بهترین موسیقی متن این فیلم‌ها هم به نظرم برای فیلم خوب،بد، زشت بود. وقتی آدم فیلم‌های وسترن رو تماشا می‌کنه اول با خودش میگه خوب شد ما

دوباره بگم این هفته حالم خوب نبود و هیچ کاری نکردم یا خودتون می‌دونید؟ تلخ‌ترین اتفاق این هفته به نظرم آسیب دیدن دست لیلی بود، هنوز هم نمی‌دونم دستش رو کجای تردمیل گذاشته که اون طوری کف چهارتا از انگشت‌های دست چپ‌اش زخم شده، قشنگ

امروز با بچه‌ها دور هم جمع شده بودیم، گفتیم یک فیلم هم ببینیم، یکی از بچه‌ها این فیلم را پیشنهاد کرد، من اسم‌اش رو گذاشتم مرد آچار فرانسه ولی شاید با توجه به اسم اصلی، چاقوی‌ چند‌کاره‌ی سوئیسی یا چیزهایی شبیه این هم بشه صداش

فکر کنم اگر یک بار دیگه بگم حالم خوب نیست کله‌ام رو بکنید، ولی میگم، همونطور که می‌دونید این روزها حالم خوب نیست، چه اشکالی داره آدم برای خودش سوگواری کنه؟ چه ایرادی داره اگر حالمون خوب نیست به زبون بیاریم؟ حداقل شاید یکی گذری

همیشه دوست داشتم یک رفیق خاص در زندگیم داشته باشم، کسی که مثل خودم به تمام معنی کلمه دیوونه باشه، دنیا رو باهاش بچرخم، هر چیزی که به ذهنم میرسه رو بسازم، در بدترین شرایط زندگی حتی ثانیه‌ای شک نکنم که ممکنه نتونم روش حساب

دوستی دارم که حتی یادم نمیاد چطوری باهاش آشنا شدم، ولی هر از چند گاهی به هم پیام میدیم و همدیگر رو دعوت می‌کنیم برای خوردن یک قهوه‌ی داغ و گپ‌زدن با هم. خیلی وقت بود ندیده بودمش، با هم در کوچه پس کوچه‌های شهرکی

فیلم متروپلیس حدودا صد سال پیش ساخته شده، حتی ابتدای فیلم درباره‌ی گم شدن بخش‌هایی از فیلم صحبت می‌شود، می‌تونم بگم واقعا یکی از بهترین فیلم‌های صامتی بوده که تا حالا دیدم. اینکه تخیلات آدم‌های صد سال پیش رو نسبت به آینده می‌بینی واقعا هیجان

همیشه یک گارد جدی نسبت به دیدن فیلم‌های اصغر فرهادی داشتم، نمی‌دونم چرا نمی‌دیدمشون، شاید حس می‌کردم غمگین هستند، یا هر چیز دیگه‌ای، این بار مجبور شدم ببینم، آخه این فیلم در لیست ۲۵۰‌فیلم برتر IMDb رتبه‌ی ۱۱۳ رو داشت و باید می‌دیدمش، از نظر