پکیج دیواری
یکی از کارهایی که سال پیش برای خونهی لیلی انجام دادم خرید پکیج دیواری ۲۴۰۰۰ بوتان بود، نمیدونم چرا اینقدر از اسمش خوشم میاد، یادم نیست این برند چه کار کرده که اینقدر تو ذهنم ماندگار شده، شاید البته مجبور بشم قبل از نصب ببرم
یکی از کارهایی که سال پیش برای خونهی لیلی انجام دادم خرید پکیج دیواری ۲۴۰۰۰ بوتان بود، نمیدونم چرا اینقدر از اسمش خوشم میاد، یادم نیست این برند چه کار کرده که اینقدر تو ذهنم ماندگار شده، شاید البته مجبور بشم قبل از نصب ببرم
واقعا فیلم فوقالعادهای بود، جالب اینه کل فیلم دربارهی حدودا ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقهی زندگی کلانتر یک شهره. واقعا کنش و واکنشهایی که در فیلم شاهدش هستیم فوقالعاده است، خیلی از صحنهها را شاید در زندگی واقعیمون هم احساسش کرده باشیم. خیلی خوشحالم که این
جمعه اولین جلسهی دورهی مقدماتی بازیگری رو شرکت کردم، همیشه اولین جلسه خیلی استرس و اضطراب دارم ولی میدونم از جلسات دیگه قراره خیلی خوش بگذرونم. هر هفته پنج تا کلاس دارم، بدن، بداهه و خلاقیت، تاریخ سینما، بیان و مبانی بازیگری. اساتید دوره واقعا
این فیلم رو یکی از اساتید کلاس بازیگری گفت ببینیم، تنها فیلمی که مارلون براندو خودش کارگردانی کرده، فیلم قشنگی بود، هر چند داستانش میتونست خیلی جذابتر باشه، برای من آنچنان راستش داستان تاثیرگذاری نبود، ولی فیلم خوبی بود، کلا از این سبک رفاقتها خوشم
چقدر زود دیر میشه واقعا، یک فصل دیگه هم کامل تموم شد، ولی راضی هستم از خودم با تمام فراز و نشیبهای ترسناکی که داشتم، بالاخرهی پروژهی مدرسهی دوازده را شروع کردم و در همین بهار حداقل ۴۰ تا ویدیو ۱۲۰ ثانیهای ضبط کردم، نسخهی
بالاخره این برنامه هم تموم شد، نمیدونم تابستون برنامهی ۱۳ هفتهای دویدن رو پیش میگیرم یا نه، ولی خوشحالم که ۱۳ هفته پیادهروی رو تموم کردم. امروز با خودم یک مسابقهی پیادهروی گذاشتم و همینطوری پیادهروی کردم تا اینکه با خودم گفتم، دیگه کافیه، برمیگردم
من اومده بودم خونهی بابا اینا برای امتحانات دانشگاه، یه جورایی محل دانشگاه رو طوری انتخاب کردم که بتونم به بهانهی درس خوندن مدتی بیام و پیش خانواده باشم، امروز عمهام زنگ زد خونه و تصمیم داشت مامانم اینا رو دعوت کنه برای مهمونی و
امروز اولین روز از دومین ماهی است که تصمیم دارم هر روز ۱۲۰ ثانیه ویدیو ضبط کنم و دربارهی موضوعات مختلف حرف بزنم. دیروز در کانال مدرسهی دوازده یک ویدیو ضبط کردم و بابت یک ماه همراهی از دوستانی که در یوتیوب و اینستاگرام من
راستش قرار نبود دیگه در این فصل فیلم جدیدی ببینم ولی چند وقتی بود این صفحهی IMDb این فیلم رو در مرورگر لپتاپم باز کرده بودم و روی اعصابم بود، گفتم امروز من که درسخون نیستم، بشینم این رو لااقل ببینم، اینطوری اگر فردا امتحان
این روزها خیلی کمتر از گذشته میرم کافه، ولی همچنان آدمهای زیادی رو در طول یک فصل میبینم و این باعث خوشحالیه. امروز بعد از مدتها رفتم علی رو دیدم، همون جای همیشگی یعنی کافه با هم قرار گذاشتیم، نمیدونم اگر کافه رو از علی