روانشناسی انگیزش و هیجان
روز پنجم جنگ نوبت رسید به امتحان استاد احمدی، کلاس این استاد رو دوست دارم، هم بهم خوش میگذره، آدم خشکی نیست، هم چیزهای جالبی یاد میگیرم. امتحان این درس مجازی برگزار شد، زمان امتحان رو طوری گذاشته بود که اگر از روی کتاب هم
روز پنجم جنگ نوبت رسید به امتحان استاد احمدی، کلاس این استاد رو دوست دارم، هم بهم خوش میگذره، آدم خشکی نیست، هم چیزهای جالبی یاد میگیرم. امتحان این درس مجازی برگزار شد، زمان امتحان رو طوری گذاشته بود که اگر از روی کتاب هم
روز چهارم جنگ دیگه احساس میکردیم این از اون جنگهایی نیست که به این زودی تموم بشه، برای همین با نصاب یخچال هماهنگ کردم و رفتیم یخچال خونهی لیلی رو زودتر از موعد نصب کردیم. در حالت عادی باید بعد از نصب کابینت این کار
اولین امتحان بعد از شروع جنگ روانشناسی خانواده بود که باید حضوری میدادیم. استاد این درس یکی از بهترین استادهایی بود که این ترم داشتیم، استاد داوودی عزیز، خیلی چیزها ازش یاد گرفتم، کلاسش به تمام معنی کلمه کلاس بود، موضوع درسش هم دربارهی: «بررسی نقشها،
روز دوم جنگ، ایران خودش رو یکم جمع و جور کرد و جواب حملات دشمن رو داد. یکم نفسها از سینهها خارج شد. اینکه به طور مداوم فقط میخوردیم احساس خیلی بدی بهمون دست میداد. ولی اینکه این حجم از خائن در کشور داشتیم و
امروز یکی از تلخترین روزهای زندگیم بود، صبح که از خواب بیدار شدم دیدم جنگ شده، اونم جنگی که شاید فکرش هم نمیکردم یک روزی ببینم، جنگ ایران و اسرائیل. باورش برام سخت بود در روز اول کلی پدافند و مراکز نظامی از بین بروند
امروز تصمیم بر این شد که بریم خونهی لیلی هم بچهها یکم بازی کنند، هم ما یکم میوه بچینیم، مامان آش پخت و بار و بندیل رو بستیم و راهی شدیم. وقتی رسیدیم، سوپرایز شدیم، درختها پر از میوه بودن، از زردآلو بگیر تا آلبالو
تا اینجای فیلم واقعا فوقالعاده بود. بچه که بودم خیلی دوست داشتم سیاستمدار بشم، به خصوص رئیسجمهور، فکر میکردم میتونم خیلی کارهای خوبی بکنم. هر چی بزرگتر میشدم میفهمیدم اصلا این جایگاهها برای این چنین چیزی طراحی نشدن و برای رسیدن بهشون باید خیلی آدم
دومین امتحان دانشگاه روانشناسی یادگیری و تفکر بود، این درس و ترم پیش افتادم. میشه گفت شدم «۷»، استاد تقوایی از وقتی فهمید بهم میگفت هفتی، اینبار چون میدونستم استاد این درس عاشق گاتری هست بیشتر این فصل رو خوندم و واقعا ازش خوب سوال
این فیلم هم وسط فیلمهایی که در طول روز لیلی تماشا میکرد دیدم. دیگه فکر میکنم فیلمی نباشه که لیلی ندیده باشه، موقع انتخاب فکر میکنه از بین فیلمهایی که دیده از کدوم بیشتر خوشش اومده اون رو برای بار چندم میبینه! فیلم بدی نبود.
اولین امتحان دانشگاه سختترین امتحان بود. هم کتابش خیلی سنگین بود، هم استادش سختگیر بود، هم باید کل کتاب رو میخوندم. اول یک دور کتاب رو خوندم بعد شروع کردم به خلاصهبرداری از کتاب، بعد هم یک سری سوال درآوردم و بهشون جواب دادم، مثلا