یکی از مشکلات یادگیری زبان، فراموشی سریعش هست. یعنی چند ماه بی‌خیالش میشی باید از اول شروع کنی، البته من سطح A1 رو فکر کنم حداقل چهار بار از اول شروع کردم و تموم کردم، این بار هم همین طور. به نظرم مشکلی اصلی که

امروز تصمیم گرفتم بی‌خیال سریال House of cards بشم و یک فیلم سینمایی باحال ببینم. این شد که از هوش مصنوعی پرسیدم و اونم این فیلم رو پیشنهاد کرد، واقعا دوستش داشتم، داستان یک معلم و دانش‌آموز که مجبور هستن در تعطیلات کریسمس همدیگه رو

اردیبهشت واقعا تموم نمی‌شد، اینقدر این مدت بدهی‌های عجیب بار آوردم که نمی‌فهمم چطوری ماه‌ها رو تموم می‌کنم، خدا رو شکر سرم به کار گرمه وگرنه اذیت می‌شدم. از طرفی حس می‌کنم دوباره دچار افسردگی شدید شدم. حالم خوب نیست، دوست دارم مدام بخوابم، بعضی

امروز صبح مسعود زنگ زد که کی بیام پیش‌تون گپ بزنیم، منصوره رفته بود کوه، ولی باید این جلسه کاری که قرار بود به مهمونی کاری تبدیل بشه زودتر تشکیل بشه. عصر قرار گذاشتیم، وقتی مسعود اومد بعد از حرف‌های معمولی و روزمره رفتیم سر

این هفته حال و حوصله رانندگی نداشتم، تصمیم گرفتم با ماشین برم ترمینال، ماشین رو بگذارم اونجا، یک روزه با اتوبوس برم و برگردم. وقتی رسیدم جلوی در دانشگاه داشتم رد می‌شدم که دیدم نیروی حفاظت دانشگاه بهم گیر داد که نمی‌تونی با این شلوار

امروز وقتی رسیدم خونه، دیدم لیلی یه آبرنگ گذاشته جلوش و داره نقاشی کنه، ازش پرسیدم چی داری میکشی؟ گفت نقاشی، یکم درباره نقاشی توضیح داد و دستش رو برد زیر میز و کلی نقاشی دیگه آورد گذاشت روی میز، با هیجان گفتم اینا رو

امروز خیلی اتفاقی وقتی داشتم دنبال یک فیلم برای لیلی می‌گشتم رسیدم به عصر یخبندان، مطمئن بودم قبلا دیدم ولی یادم نمیومد، ولی لیلی تا حالا ندیده بود و این خوب بود، جالب این بود که دیدم تا ۵ هم رفته. لیلی گیر داد که

مدتی میشه که زیاد به از دست دادن فکر می‌کنم، از وقتی میلاد از دنیا رفت، ذهنیتم نسبت به خیلی چیزها عوض شد، میشه گفت دیگه اون آدم سابق نشدم. زندگی شبیه گذشته نیست برام. چند روز پیش پرهام یه استوری گذاشته بود، «یادآوردی: عزیزانتان

این روزها خیلی غمگینم، حالم دست خودم نیست، نمی‌دونم چرا، ولی با این وجود و با وجودیکه می‌دونم کارهایی که می‌کنم کاملا بیهوده هستن، بازم انجام‌شون میدم، مثل همین نوشتن، خب که چی واقعا؟ صرفا چون کار دیگه‌ای نمی‌خوام انجام بدم دارم انجامش میدم، خیلی