عجب هفته‌ای بود خدایی، شنبه با بگو مگوی کاری شروع شد، سه‌شنبه به نقطه‌ی قابل فهم برای هم رسیدیم. از نظر شخصی هم جالب بود، استخر رفتم دو بار، پیاده‌روی کردم، به رژیم غذایی پایبند بودم، کتاب خوندم، فیلم دیدم، هر روز اینجا نوشتم، از

این هفته یکی از بهترین هفته‌های زندگیم بود از نظر عمل به برنامه‌هایی که برای خودم برای یک هفته تعیین می‌کردم. واقعا عالی بودم، پنج روز هفته ورزش کردم، البته یکم انعطاف‌پذیری برای برنامه قائل شدم، مثلا فیکس نکردم شنبه‌ها پیاده‌روی، اینطوری حتی در یک

این هفته واقعا گرم بود، انگار فصل‌ها جا‌به‌جا شدن و دما هم چند درجه‌ای نسبت به نرمال این فصل اضافه شده. راستش من آب‌وهوای قدیم رو بیشتر دوست داشتم. از این مشکل که عبور کنیم، با مدیریت درست منابع باعث شد آلودگی هوا طوری باشه

یک هفته‌ی دیگه از تابستون هم گذشت، من کار خاصی برای اهداف و برنامه‌های تابستون نکردم. این جنگ خیلی چیزها رو بهم ریخت، اینم روش. البته تلاش جالبی کردم برای جبران خیلی کارها مثل نوشتن در بلاگم، حداقل به روزش کردم. حالا می‌تونم از هفته

اولین هفته از تابستان هم گذشت. هیچ کاری نکردم برای انجام برنامه‌های تابستون. جنگ باعث شده بود احساس عجیبی داشته باشم. نمی‌تونستم احساساتم رو مدیریت کنم و کار کنم. حتی کتاب خوندن. ولی امتحانات دانشگاه رو با هر زحمتی بود تموم کردم. هر روز در

باورم نمیشه هفته‌ی آخر بهار رو کلا در جنگ بودیم، مثلا اسم این هفته ریکاوری بود، قرار بود آماده بشم برای یک شروع عالی در تابستان، الان وسط جنگ هستم. باورکردنی نیست. این هفته سه تا امتحان مهم برای دانشگاه داشتم، خدا رو شکر سرم

امروز یکی از تلخ‌ترین روزهای زندگیم بود، صبح که از خواب بیدار شدم دیدم جنگ شده، اونم جنگی که شاید فکرش هم نمی‌کردم یک روزی ببینم، جنگ ایران و اسرائیل. باورش برام سخت بود در روز اول کلی پدافند و مراکز نظامی از بین بروند

این هفته سعی کردم یکم از عقب‌افتادگی‌ها رو جبران کنم، برای همین چند تا فیلم دیدم و کارهای دیگه رو سعی کردم جمع و جور کنم چون هفته بعد برای امتحانات باید برم دانشگاه. هفته‌ی خوبی بود به نظرم دوستانم رو دیدم، جلسات کاری خوبی

اردیبهشت واقعا تموم نمی‌شد، اینقدر این مدت بدهی‌های عجیب بار آوردم که نمی‌فهمم چطوری ماه‌ها رو تموم می‌کنم، خدا رو شکر سرم به کار گرمه وگرنه اذیت می‌شدم. از طرفی حس می‌کنم دوباره دچار افسردگی شدید شدم. حالم خوب نیست، دوست دارم مدام بخوابم، بعضی