سرنوشت
یادمه وقتی صیاد شیرازی شهید شد، یه جملهی خیلی زیبا کنار امضاش دیدم، نوشته بود، «من کان لله کان الله له»، هر که برای خدا باشد، خدا هم برای اوست. این جمله فوقالعاده بینظیره، عمق وجود یک آدم رو کامل میتونه نشون بده، واقعا آدمهایی
یادمه وقتی صیاد شیرازی شهید شد، یه جملهی خیلی زیبا کنار امضاش دیدم، نوشته بود، «من کان لله کان الله له»، هر که برای خدا باشد، خدا هم برای اوست. این جمله فوقالعاده بینظیره، عمق وجود یک آدم رو کامل میتونه نشون بده، واقعا آدمهایی
سال پیش در چنین روزی اولین پرواز سولوی زندگیم رو انجام دادم و تیک آرزوی خلبانیم رو بالاخره زدم، نمیدونم خلبان شدن رو در کدوم شب قدر خدا در تقدیر من نوشت ولی بابتش بینهایت ازش سپاسگزارم، یکی از بهترین اتفاقات زندگی من بود، سال
بعد از یک ماه فکر کردن تازه فهمیدم دقیقا نقطهی قوت من چیه، ساختن! من عاشق ساختن هست، دوست دارم کل زندگیم رو درگیر ساختن باشن، از نگهداشتن خوشم نمیاد، یا کشف چیزهای جدید، حل مسائل پیچیده، طراحی ساختار، فکر کردن به آینده و طراحی
شش ماهی میشه درگیر مجموعهای از دردهای مختلف در ناحیهی سمت چپ قفسهی سینهام هستم، روزهای اول اونقدر دچار استرس و اضطراب شدید میشدم که مستقیم به بیمارستان مراجعه میکردم و بعد از کلی چکاپ، میگفتن قلبم نیست، پس کجامه؟ برای مدتی هم قرصهای آرام
من آدم به شدت اجتماعی هستم و جدیدا احساس میکنم به همون اندازه هم از اجتماع فرار میکنم. دارم به سمت منزوی شدن پیش میرم، کمتر دوست دارم زمانم رو با آدمها بگذرونم. جالب اینجاست که از تنهایی متنفرم. من فقط تنهایی خود خواسته رو
دیشب یک ساعت بعد از خوابیدن، از خواب پریدم، دستم روی قلبم بود، احساسش میکردم، فکر میکردم قلبم از سینهام دراومده و گرفتمش توی دستم. از اتاق زدم بیرون و با چهرهی بهت زدهی مامان مواجه شدم که گفت چی شده؟ اون لحظه مغزم درست
امسال قرار نبود سیزده بدر بریم بیرون، چون روز قبلش دل رو زده بودیم به طبیعت ولی خب بابا صبح سیزدهم بیدار شد و با خودش بلند بلند طوری که ما هم بشنویم حرف میزد، این چه وضعیتی هست، چرا باید سیزدهم خونه بشینیم، ما
همینطوری خودم درگیر این سوال بودم تا اینکه خواهرم یک عکس نوشته فرستاد که روش نوشته بود: «من تو ۹۹درصد کارهام افتضاحم، اما دلیل موفقیتم اینکه که تمرکزم روی اون یک درصدیه که توش عالیم» - گری وی. البته این جمله برای من صادق نیست،
شب اول سال جدید رفتم سر کمد، هر چی بازی داشتیم رو برداشتم و آوردم گذاشتم وسط خونه و خیلی بیاختیار گفتم، «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ»، خودم خندهام گرفته بود، در تمام بیست سال گذشتهی زندگیم به یاد ندارم این آیه از ذهنم هم خطور کرده باشه.
به رسم هر سال آخرین نوشتهی بلاگم مربوط به کولهپشتی است. برای مرور فعالیتها، تجربهها و عملکردم در سالی که گذشت و برنامهریزی برای آینده. این کار بهم کمک میکنه خیلی سریع کارهای مهم و تاثیرگذاری که طی یک سال گذشته انجام دادم رو مرور